خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

سلام خوش آمدید

۶ مطلب با موضوع «زبان انگلیسی تخصصی فلسفه :: اصطلاحات درجه دوم» ثبت شده است

Logos: (ˈlɒɡɒs) is a term in Western philosophy, psychology, rhetoric, and religion derived from a Greek word variously meaning ground, plea , opinion, expectation ,word, speech, account, reason,  proportion, and ,discourse

 

 

but it became a technical term in philosophy beginning with Heraclitus (c. 535 – c. 475 BC), who used the term for a principle of order and knowledge

 

/Logos tries to persuade an audience using /logical arguments and supportive evidence

 

In ancient Greek philosophy, the logos were at least until the mid-Platonic philosophical period, and ‎more importantly until the period of Neoplatonic philosophy The first principle was considered. Heraclitus considered it as the centerpiece of the order of the universe and the rational principle governing the world. The material force that brings warmth everywhere. From the standpoint of the stoic philosophers (whose field of study was in one of the arches of Athens), Logos was the "whole intellect" and the cause of the creation of the system

 

لوگوس: واژه ایی در فلسفه­ ی غرب، روانشناسی، بیان و دین که از یک کلمه یونانی گرفته شده است به معنای "زمین"، "درخواست"، "نظر"، "انتظار"، "کلمه"، "سخنرانی"، "حساب" ، "دلیل"، "نسبت" و "گفتمان".

اما این اصطلاح فنی در فلسفه با هراکلیتوس آغاز شد (حدود سال 535 - 475 قبل از میلاد)، که اصطلاح را برای اصل نظم و شناخت استفاده کرد.

لوگوس تلاش میکنند مخاطبان را به استفاده از استدلالهای (منطقی و بدیهی با پشتوانه) تشویق کنند.

در فلسفهٔ یونان باستان، لوگوس حداقل تا زمان فلسفه افلاطونی میانه و مهم‌تر از آن تا دوره فلسفه نوافلاطونی  اصل اول محسوب می‌شد. هراکلیتوس آن را محور نظم کائنات و اصل عقلانی حاکم بر جهان می‌دانست. نیرویی مادی که چون شعله آتش به همه جا گرمی و روشنی می‌بخشد. از دید فیلسوفان رواقی (که حوزه درسی‌شان در یکی از رواق‌های آتن منعقد می‌شد) لوگوس «عقل کل» و علت‌العلل نظام آفرینش بود.

 ترجمه: حمید خسروانی

 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۲۴
  • حمید خسروانی

CONCEPTION  : is the subjective point that the documents are not something else. Like the conception of the moon, the sun, etc., the inference is in formal logic versus BELIEF , which means the correct way of understanding and identifying the theorems

تصور: صورتی ذهنی است که اسناد چیزی به چیز دیگر نباشد.مانند تصور ماه، خورشید و ... .تصور، در منطق صوری در مقابل تصدیق قرار داردکه به معنای روش درست درک و شناسایی قضایا میباشد.

 

BELIEF: the state in which the mind attributes and decides something else: for example, the knowledge that the "fire is burning" is "Ali is human" or "mercury is metal." BELIEF is always expressed in the form of a news statement. It is in the opposite (CONCEPTION  ‎), which means the correct way of understanding and identifying concepts

 

 

تصدیق : حالتی‌اس که در آن ذهن چیزی را به چیز دیگر نسبت می‌دهد و حکم می‌کند؛ مثلا علم به این که «آتش سوزاننده است»، «علی انسان است» یا «جیوه فلز است.» تصدیق همواره در قالب یک جمله خبری بیان می‌شود.درمقابل (تصور)است.که به معنای روش درست درک و شناسایی مفاهیم میباشد.

 

توضیح مهم : در اصطلاح عرفی برای (تصور) کلمه (imagined) و برای تصدیق کلمه (Confirmation) به کار می رود . آنها را با هم خلط نکنید .

 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۵۹
  • حمید خسروانی

privation : ( prʌɪˈveɪʃ(ə)n( ‎ In philosophy, privation may refer to the absence of a necessary quality in the universe. For example, as part of his theodicy, Augustine denied the existence of evil as its own entity; rather, he described evil as a privation

 

امر عدمی (فقدان /کمبود ) : امر عدمی در فلسفه ، به فقدان یک کیفیت ضروری در جهان اشاره دارد .  برای مثال ، اگوستین در قسمتی از تئودیسی خود ،وجود شر را به عنوان یک هویت مشخص انکار کرد.  به جای آن او شر را به عنوان یک امر عدمی توصیف می کند. 

 

توضیح : برای معنی تئودیسی به واژه ی 45 در قسمت 53 اصطلاح پایه ایی فلسفی در وبلاگ مراجعه شود.

 

ترجمه و توضیح : حمید خسروانی 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۱۱
  • حمید خسروانی

Analogy : Analogy is one of a kind of logical argument. An allegory is the propagation of a sentence of an affair to another because of a kind of similarity between them. The result of the allegorical argument, unlike the deductive reasoning, is uncertain; that is, if the preliminaries of the argument are true, the result of the argument must also be true; hence, in the allegorical argument, the result comes with the term "probably"

Extraction of partial propositions of one or, possibly, of several other partial propositions to the validity of the facets of those propositions is an analogy. For example, if we say that the lemon is round and contains only citrus, and the orange is round and contains citrus, then we conclude that the ball is round and it is not the citrus that is common to the result but the citrus of the ball is not necessarily correct, then the results of the allegorical reasoning are completely Not reliable

 


تمثیل یا آنالوژی (فرانسوی: ‏analogie‏) یکی از اقسام استدلال منطقی است. تمثیل عبارت است از سرایت دادن حکم یک امر به ‏امر دیگر به دلیل وجود نوعی از مشابهت میان آن‌ها. نتیجه استدلال تمثیلی، بر خلاف استدلال قیاسی از قطعیت برخوردار نیست؛ ‏یعنی چنان نیست که اگر مقدمات استدلال صادق باشند، نتیجه استدلال نیز حتماً صادق باشد؛ از این رو، در استدلال تمثیلی، نتیجه ‏همراه با واژهٔ «احتمالاً» آورده می‌شود.‏


استخراج گزاره‌ای جزئی از یک یا احیاناً چند گزارهٔ جزئی دیگر به اعتبار وجه یا وجه‌های مشترک آن گزاره‌ها، تمثیل است. مثلاً ‏اگر بگوییم لیمو گرد هست و جز مرکبات هست و پرتقال گرد هست و جز مرکبات هست و سپس نتیجه بگیریم توپ گرد هست و ‏جز مرکبات هست از اشتراک گرد بودن به نتیجه جز مرکبات بودن توپ می‌رسیم که لزوماً صحیح نیست، پس نتایج استدلال ‏تمثیلی کاملاً قابل اطمینان نیست.‏

 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۰۹:۱۰
  • حمید خسروانی

The analytic–synthetic distinction :anəˈlɪtɪk /sɪnˈθɛtɪk is a semantic distinction, used primarily in philosophy to distinguish propositions (in particular, statements that are affirmative subject–predicate judgments) into two   types: analytic propositions and synthetic propositions. Analytic propositions are A proposition that is predicated on the subject . For example : "This triangle consists of three sides" "Unmarried man is not married 

 synthetic propositions are : A proposition that its predicate is not enclosed with. For example "This triangle is beautiful" "Unmarried man is happy" . Beauty is not in the definition of a triangle, as happiness is not in single definition

 

تمایز تحلیلی ـ ترکیبی : یک تمایز معنایی است که عمدتا در فلسفه برای تمایز گزاره ها به کار می رود. ( به ویژه ،  جمله هایی که موضوع به وسیله ی محمول تصدیق می شود  ) به دو قسم تقسیم می شوند : گزاره های تحلیلی و گزاره های ترکیبی . گزاره های تحلیلی :گزاره‌ای که محمولِ آن در موضوع محصور باشد.  مثلا «این مثلث از سه ضلع تشکیل شده‌است» «انسانِ مجرد ازدواج نکرده است» . 

گزاره‌ای که محمولِ آن در موضوع محصور نباشد. مثال‌هایِ ممکن از گزارهٔ ترکیبی: (این مثلث زیبا است .) (انسانِ مجرد خوش‌بخت است . )  زیبایی در تعریفِ مثلث نیست، همان‌طور که خوش‌بختی در تعریفِ مجرد نیست.

 

  • ۰ نظر
  • ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۰۲:۱۷
  • حمید خسروانی

Absolutism) : ˈabsəluːtɪz(ə)m  ( this term refer to philosophical stances which promote notions of absolute truth, involving contentions that in particular realms of thought, all statements in that domain are either absolutely true or absolutely false

 

 

مطلق گرایی : این اصطلاح به دیدگاه های فلسفی اشاره می کند که مفاهیم حقیقت مطلق را ترویج می دهند، شامل مواردی که که در حوزه های مختلف اندیشه، تمام اظهارات در آن حوزه، کاملا صادق یا کاملا کاذب است؛

 

 

توضیح : این واژه که معتقد است حقیقت مطلق وجود دارد و ما می توانیم به آن دست یابیم  در مقابل  واژه ی نسبی گرایی است که معتقد است باید در همه چیز به دیده ی شک و احتمال نگریست. که در حوزه های فلسفه های اخلاق و سیاست بسیار کاربرد دارند.

 

 

توضیح وترجمه : حمید خسروانی

  • ۰ نظر
  • ۰۹ فروردين ۹۷ ، ۰۶:۳۹
  • حمید خسروانی
خردخواهی و خودخوانی

دکتر حمید خسروانی دانش‌آموخته حقوق و فلسفه
آدرس وبسایت رسمی. از سال ۱۳۹۹ مطالب من در این وبسایت منتشر می‌شود:
https://hamidkhosravani.ir/

آخرین نظرات
نویسندگان