پاسخ:
خواهش میکنم. چقدر به تفاوت ها گیر
دادید شما:)
البته سوالا های شما از جهتی خوبن چون
یک قاعده هست که «تعرف الاشیاء بالاضدادها» چیزها در میان تضادها شناخته میشن.
تفاوت ها که معلوم بشه شناخت هم حاصل میشه.
اما سوال اولتون: ابتدا یک مثال میزنم
بعد مشخص میکنم که ویژگی های برهان خلف چه هستند و فرق آن با مثال نقض چیست.
فرض کنید شما یک کارشناس آب وهوا هستید
و به من می گویید:
۱. اگر باران ده روز پشت سر هم در این منطقه ببارد
آنگاه سیل جاری می شود.
۲. و اگر سیل جاری شود آنگاه پل های قدیمی تخریب می
شوند.
نتیجه آنکه: اگر باران ده روز پشت سر
هم در این منطقه ببارد آنگاه پل های قدیمی تخریب میشوند. (قیاس شکل اول ارسطویی)
حالا من یک شهروند هستم و با نتیجه ی
استدلال شما مخالفم و حرفتان را قبول نمیکنم. شما برای اینکه ثابت کنید که حرفتان
صحیح هست از برهان خلف استفاده می کنید و روش آن اینگونه است که به من می گویید
که: اگر حرف من کارشناس آب و هوا اشتباه باشد باید نقیض نتیجه ام درست باشد. حالا
نقیض نتیجه استدلال بالا این است که: (اگر
باران ده روز پشت سر هم در این منطقه ببارد پل های قدیمی تخریب نمی شوند.) اما این
نتیجه وقتی با یکی از مقدمه های استدلال بالا همراه می شود نتیجه ایی ظاهرالفاسد و
ظاهرالباطل پدید می اورد. اینگونه که مقدمه یک را می اوریم و یک برهان از شکل سوم
ارسطویی درست میکنیم:
۱. اگر باران ده روز پشت سر هم در این منطقه ببارد
آنگاه سیل جاری می شود. (مقدمه یک استدلال که دو طرف قبول دارند.)
۲. اگر باران ده روز پشت سر هم در این منطقه ببارد پل
های قدیمی تخریب نمیشوند. (نقیض نتیجه که من به شما می گفتم درست است.)
نتیجه: اگر سیل جاری شود آنگاه پل های
قدیمی تخریب نمی شوند. (در تضاد با مقدمه دوم استدلال بالا که هردو قبول داریم.)
همانطور که می بینید نتیجه با مقدمه
دوم استدلال بالا که هردو طرف توافق داشتیم که درست است در تضاد است و چون به تضاد
رسیدیم پس مقدمه دوم من شهروند یا همان نقیض نتیجه استدلال شما که من میگفتم درست
است، فهمیدیم که اشتباه است. اینگونه نتیجه میگیریم که نتیجه استدلال شما یعنی
کارشناس آب و هوا صحیح است.
پس مادر برهان خلف بالا سه کار کردیم:
۱.فرض میکنیم نتیجه آن استدلال نادرست
باشد.
۲. فرض نادرست بودن استدلال، به یک
تناقض یا نتیجه غیرممکن میرسیم.
۳. از تناقض نتیجه میگیریم که فرض
نادرست بودن حکم، اشتباه بوده و حکم اثبات میشود.
اگر تا اینجای کار مشکلی داشتید
بفرمایید تا پاسخ دهم.
اما شباهت این برهان با برهان مثال نقض
این است که در هردو ما با رسیدن به یک تناقض، معرفت می یابیم و فرق آنها این است
که در مثال نقض ما یک برهان می آوریم که نتیجه را باطل کنیم اما در برهان خلف
برعکس است یعنی یک مثال نقض می آوریم که ثابت کنیم که نتیجه درست است.
اما در مورد سوال دومتان باید عرض کنم
که این تمثیل یک مثالی برای روشن کردن استدلال و ایضاح مطلب بیان میشود و خودش به
تنهایی یک استدلال کامل نیست.
ممنون :)