سیر مطالعاتی فلسفه:
همه ما با این عنوان آشنا هستیم. اکثر دانشجویاندر پی این هستند که جدا از تحصیلات آکادمیک سیر منظمی برای مطالعه فلسفهداشته باشند و اکثر اساتید هم چارتی از دروس معرفی می کنند و معتقد هستند با مطالعه منظم در عرض ۳ یا ۴ سال در زمینهفلسفه آن مقدار آگاهی که لازم است به دست می آورند. اما من مدتی به این برنامه فکر کردم و به یاد خاطره اولین مواجهه خودم با کتاب فلسفهافتادم. در سنی که حتی یک واژه فلسفی را فهم نکرده بودم با حجم وسیعی از واژه های نامانوس فلسفه برخورد کردم. ممکن است این تجربهدلزدگی برای هر نوآموز فلسفه اتفاق افتاده باشد از این رو من معتقدمبرای سیر مطالعاتی فلسفه باید دو گام مهم را مد نظر قرار دهیم:
✅ نخستین گامایجاد علاقه و تشنگی است تا زمانی که عطش باشد تلاش برای رفع آن هم ادامه دارد اما اگر کسی تشنه فهم نشود از همان ابتدای راه از خواندن فلسفه دلزده می شود. اما ممکن است سوال شود این حس عطش چگونه ایجاد می شود؟
با توجه به همان تجربه نخستین مواجهه با فلسفه به این نتیجه رسیدم برخورد با فلسفه باید با تجربه ای شیرین شروع شود تا نتیجه بخش باشد و بهترین و پسندیده ترین راه خواندن رمان است اما نه هر رمانی، در زمینه فلسفه چه بسیار رمانهای جذابی که تألیف شده اند که با خواندن یک یا چند از این کتاب ها دانشجو را مشتاق پیگیری مباحث فلسفی میکند.
من غیر از دنیای سوفی و محفل فیلسوفان خاموش رمانیمثل درخرابات مغان و کتاب های رواندرمانمعروف(اروین د یالوم) مثل وقتی نیچه گریست، روان درمانی اگزیستانسیالیست، درمان شوپنهاور را برای آشنایی با فلسفه مناسب میدانم. در هر کدام از این رمان ها هر فیلسوفی دست خیال خواننده را میگیرد و در خلال بحث به جای خود می نشاند و خواننده فارغ از هر پیش فرض و تعصبی با تمام اندیشه های نویسنده همراه می شود گویی که ذهن خود اوست که از این اندیشه ها باردار شده و واژه ها یکی پس از دیگری در ذهنش متولد می شوند.
✅گام دوم: بعد از آشنایی با اندیشه فلاسفه در خلال رمان و داستان آشنایی با علومی غیر از فلسفه است.فلسفه تنها رشته تحصیلی است که به جرأت می توانم آن را به دریایی بی کران تشبیه کنم و هر اندازه در این زمینه مطالعه شود فقط برداشتن مشتی از این دریای حجیم است. پس دانشجوی فلسفه نباید از سایر رشته های علوم انسانی به ویژه جامعه شناسی، تاریخ و روانشناسی بیگانه باشد هر اندازه در این زمینه ها مطالعه داشته باشد بیشتر به اندیشه های فلسفی خودش جهت می دهد و حضور فلسفه را در این علوم لمس می کند.
✅گامسوم: ارتباط تنگاتنگ فلسفه با فیزیک بر هیچکدام ما پوشیده نیست. به همین دلیل است که دانشجویان علوم پایه یا مهندسی بیش از دانشجویان علوم انسانی به خواندن فلسفه علاقه نشان می دهند. البته منظور من از فیزیک آشنایی با فورمول و مطالبی نیست که در حوزه ای آموزشی رواج دارند بلکه کتب فیزیک کوانتم هستند که به سؤالهای بزرگِ هستی شناختی، یزدان شناختی، و فلسفی پاسخ می دهند. بهترین کتاب در این زمینه جهان هلوگرافیک است که کتابی بی نظیر در زمینه فیزیک کوانتوم تالیف شده است.
معمولاً بهترین ایدهها حین مطالعه این نحو کتب به ذهن میرسند و کم کم دانشجو با تمام سوالات هستی شناسانانه و جهان شناسانه آشنا می شود و اکنون خود جوش سراغ خواندن مطالب فلسفی می رود که در محیط های آموزشی رواج دارند.
✅گام چهارم: بعد از همه این مراحل دیگر می توان به برنامه ای که اساتید فلسفه برای سیر مطالعه معرفی کردند مراجعه کرد.
با تشکر از خواهر گرامی سرکارخانم هاشم زاده (کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه شاهد)که این متن را در اختیار ما گذاشتند.
- ۰ نظر
- ۲۵ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۴۱