- ۰ نظر
- ۰۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۶:۱۱
Determinism : fidelity, determinism, is a philosophical issue according to which every event, such as human knowledge, behavior, decisions, and actions, is determined by means of a causal chain of preceding events. The determinism can also be defined in another way: the hypothesis according to which one and only one physical possibility is possible at any given moment. As a result of numerous historic controversies over the question of determinism, there are various philosophical views on this issue
The determinism is usually against free will and moral responsibility
جبرگرایی : تقدیرگرایی، دترمینیسم یا تعینگرایی یک موضوع فلسفی است که بر طبق آن هر رویدادی از جمله شناخت، رفتار، تصمیمات و کنشهای آدمی به صورت عِلّی بدست زنجیرهٔ پیوستهای از رخدادهای پیشین تعیین شدهاست. جبرگرایی را به شکل دیگری نیز میتوان تعریف نمود: فرضیهای که بر طبق آن در هر لحظه یک و تنها یک آیندهٔ فیزیکیِ ممکن و شدنی وجود دارد. در نتیجهٔ جدالهای تاریخی بیشماری که بر سر مسئلهٔ جبرگرایی صورت گرفتهاست، دیدگاههای فلسفی گوناگونی در این باره وجود دارد.
جبرگرایی معمولاً در مقابل اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی قرار دارد.
essence or quiddity : ( ˈɛs(ə)ns) (kwɪdɪti) In philosophy, essence is the property or set of properties that make an entity or substance what it fundamentally is, and which it has by necessity, and without which it loses its identity
ذاتی : در فلسفه ، ذاتی ، ویژگی یا ویژگی هایی است که هویت یا جوهر (آن چیزی که ذاتا هست) را می سازد. و برای آن شی وجوب دارد و بدون آن ، شئ هویت خود را از دست میدهد .
accident : Essence is contrasted with accident . a property that the entity or substance has contingently, without which the substance can still retain its identity
عرضی : ذاتی در مقابل عرضی است. ویژگی که در هویت یا جوهر شئ به طور احتمالی وجود دارد ، بدون آن تشخص جوهر سرجایش است.
توضیح بسیار مهم : خدمت دوستان عرض کنم که یکی از اشتباهات رایج بین نه تنها دانشجویان بلکه اساتید فلسفه خلط ذات با ذاتی و عرض با عرضی است که من این را طی مدتی که فلسفه میخوانم متوجه شدم .
ذاتی و عرضی : باید دانست که ذاتی همان است که در کلیات خمس مطرح می شود اصطلاحا ذاتی باب ایساغوجی می گویند ، که حقیقتِ ماهیت شی را تشکیل میدهد . مثلا حقیقت ماهیت انسان : حیوانیت و ناطقیت است.
و در مقابل آن عرضی می باشد که ویژگی بیرونی ماهیت شی را تشکیل میدهد نه هویت آن را . مثل خنده یا نویسندگی برای انسان .
معادل و توضیحات انگلیسی آنها در این بخش آمده است.
ذات (جوهر ) و عرض : ذات یا همان جوهر جنس الاجناس است (لا جنس فوقه ) مثل عقل یا نفس و ... در تعریف آن گفته اند : ماهیتی که برای تحققش نیاز به موضوع ندارد. ( زیرا خودش نقش موضوع را بازی می کند. در انگلیسی معادل آن substance است . و ارتباط بین ذات با ذاتی که در بالا مطرح کردیم لازم وملزوم است . یعنی ذات دارای ذاتی است و ذاتی برای ذات است .
و در مقابل ذات ، عرض وجود دارد، آن چیزی است که به آن جنس عالیه می گویند و در تعریف آن می گویند ماهیتی است که در تحقق خود نیاز به موضوع (جوهر ) دارد . مثل کم یا کیف یا ... در انگلیسی معادل آن همانند عرضی accident است.
توضیح و ترجمه : حمید خسروانی
Qualia : (kweɪli) refers to qualitative or emotional qualities of the state of mind. For example, the direct experience of colors, pain, smell, anger are examples of mental qualities
کیفیات ذهنی : رجوع به ویژگیهای کیفی یا احساسی وضعیت ذهن . به عنوان مثال تجربهی مستقیم رنگها، درد، بو، خشم مثالهایی از کیفیات ذهنی میباشند.
Tabula Rasa: (ˌtabjʊlə ˈrɑːzə) the epistemological idea، that individual human beings are born with no innate mental content, but their knowledge is built up gradually from their experiences and sensory perceptions of the outside world literally, "blank slate
لوح سفید : نظریه ی معرفت شناختی،که می گوید افراد انسان بدون هیچ نوع مفهومِ ذهنی ِ فطری متولد می شوند ، بلکه ادراکات او معمولا از تجربه و ادراک حسی خارجی ساخته می گردند. اصطلاحا : لوح سفید.
توضیح : در تاریخ فلسفه در مورد چگونگی ایجاد تصورات در ذهن سه نظریه مطرح است . 1. حسیون : که همین نظریه لوح سفید را دارند . ازجمله جان لاک 2. عقلیون : که قائل اند برخی از تصورات انسان فطری می باشند و با انسان متولد می شوند . دکارت و کانت و پیروان این دو تابع این نظریه می باشند . 3. حکمای اسلامی که مخالف دو نظریه اول هستند و قائل هستند تصورات انسان ها ابتدا توسط حواس دریافت می شوند و سپس بدیهی و عقلی می شوند .
برای تفصیل این بحث به مقاله پنجم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی و پاورقی های شهید مطهری مراجعه شود .
توضیح و ترجمه : حمید خسروانی
(."Zeitgeist: (ˈzʌɪtɡʌɪst) the intellectual and cultural climate of an era (literally, "the spirit of the age
روح دوران : فضای فرهنگی وعقلی زمانه {اصطلاحا روح دوران ( عصر)} .
Universal: a property of an object, which can exist in more than one place at the same time (e.g. the quality of "redness
مفهوم کلی : ویژگی شی ، که می تواند در یک زمان در چند مکان وجود داشته باشد . مثل کیفیت قرمزی.
Virtue:(ˈvəːtʃuː,ˈvəːtjuː/)the moral excellence of a person, or any trait valued as being good
فضیلت: برتری اخلاقی یک شخص، یا هر رفتار با ارزشی که نیک محسوب می شود.
Theodicy: an attempt to reconcile the existence of evil or suffering in the world with the belief in an omniscient, omnipotent and benevolent God
فونتیک :θɪˈɒdɪsi
تئودیسی ( توجیه خدا) : تلاش برای هماهنگ کردن وجود شر یا رنج در جهان با اعتقاد به خدای خیرخواه مطلق و قادر مطلق و عالم مطلق .
توضیح : Gottfried Leibniz coined the term "theodicy" in an attempt to justify God's existence in light of the apparent imperfections of the world.
گوتفرید لایب نیتز برای اولین بار اصطلاح تئودیسی را در تلاش برای توجیه وجود خدا به سبب ظهور ناهنجاری های جهان وضع کرد .
تئو به معنی خدا و دیسی به معنای توجیه میباشد.
ترجمه : حمید خسروانی