خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

سلام خوش آمدید

۹۱ مطلب با موضوع «زبان انگلیسی تخصصی فلسفه» ثبت شده است

Logos: (ˈlɒɡɒs) is a term in Western philosophy, psychology, rhetoric, and religion derived from a Greek word variously meaning ground, plea , opinion, expectation ,word, speech, account, reason,  proportion, and ,discourse

 

 

but it became a technical term in philosophy beginning with Heraclitus (c. 535 – c. 475 BC), who used the term for a principle of order and knowledge

 

/Logos tries to persuade an audience using /logical arguments and supportive evidence

 

In ancient Greek philosophy, the logos were at least until the mid-Platonic philosophical period, and ‎more importantly until the period of Neoplatonic philosophy The first principle was considered. Heraclitus considered it as the centerpiece of the order of the universe and the rational principle governing the world. The material force that brings warmth everywhere. From the standpoint of the stoic philosophers (whose field of study was in one of the arches of Athens), Logos was the "whole intellect" and the cause of the creation of the system

 

لوگوس: واژه ایی در فلسفه­ ی غرب، روانشناسی، بیان و دین که از یک کلمه یونانی گرفته شده است به معنای "زمین"، "درخواست"، "نظر"، "انتظار"، "کلمه"، "سخنرانی"، "حساب" ، "دلیل"، "نسبت" و "گفتمان".

اما این اصطلاح فنی در فلسفه با هراکلیتوس آغاز شد (حدود سال 535 - 475 قبل از میلاد)، که اصطلاح را برای اصل نظم و شناخت استفاده کرد.

لوگوس تلاش میکنند مخاطبان را به استفاده از استدلالهای (منطقی و بدیهی با پشتوانه) تشویق کنند.

در فلسفهٔ یونان باستان، لوگوس حداقل تا زمان فلسفه افلاطونی میانه و مهم‌تر از آن تا دوره فلسفه نوافلاطونی  اصل اول محسوب می‌شد. هراکلیتوس آن را محور نظم کائنات و اصل عقلانی حاکم بر جهان می‌دانست. نیرویی مادی که چون شعله آتش به همه جا گرمی و روشنی می‌بخشد. از دید فیلسوفان رواقی (که حوزه درسی‌شان در یکی از رواق‌های آتن منعقد می‌شد) لوگوس «عقل کل» و علت‌العلل نظام آفرینش بود.

 ترجمه: حمید خسروانی

 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۲۴
  • حمید خسروانی

 

1- کلاس چندمی؟ کلاس چهارمم.

Which grade are you in? I’m in the fourth grade.

 

2- مدرکت چیه؟       

What’s your degree?

 

3- سال چندمی؟ سال سومم.

What year are you in? I’m in the third year.

 

4- کدام مدرسه / دانشگاه میروی؟

Which school/ university do you go to?

 

5- من دانشجوی سال اول / سال دوم / سال سوم / سال چهارم هستم.

I’m a freshman / a sophomore / a junior / a senior.

 

6- هم اطاقیم سال دومی است.

My roommate is a sophomore.

 

7- می خواهم تحصیلاتم را در خارج از کشور ادامه بدم.

I want to continue my studies abroad.

 

8- هنوز درسم را تمام نکرده ام.

I haven’t completed / finished my studies yet.

 

9- رشته تحصیلی ات چیست؟ چه رشته می خونی؟

What’s your major (field of study)?

 

10- رشته ریاضی می خونم.

My major is math. / I’m majoring in math

 

11- قصد دارم رشته پزشکی را انتخاب کنم.

I’m going to take up medicine.

 

12- ناچار شدم کالج را رها کنم (ترک تحصیل کنم).

I had to drop out of college.

 

13- این ترم، 18 واحد برداشتم.

I’ve taken 18 units / credits / credit hours this semester.

 

14- یک سال تحصیل از دو ترم تشکیل شده است.

An academic year consists of two semesters.

 

15- تا حالا 60 واحد گذرانده ام.

I’ve passed 60 units so far.

 

16- برادرم ماه قبل از دانشگاه آزاد فارغ التحصیل شد.

My brother (was) graduated from Azad University last month.

 

17- برادرم فارغ التحصیل دانشگاه تهران است.

My brother is a graduate of Tehran University.

 

18- تحصیلات دوره لیسانس / تحصیلات دوره فوق لیسانس

Undergraduate studies / post graduate studies

 

19- پایان این دوره گواهینامه (از نوع مدرک) می گیری؟

Will you get a certificate at the end of this course?

 

20- دیپلم دبیرستان دارم.

I have a high school diploma.

 

21- مدرک دانشگاهی داری؟

Do you have a degree?

 

22- فوق دیپلم / لیسانس / فوق لیسانس / دکتری دارم.

I have an Associate’s Degree / a Bachelor’s Degree / a Master’s Degree / a Ph.D (Doctor of philosophy).

 

23- به مدرک لیسانس در رشته های علمی، فنی و علوم پایه B.Sو یا B.Scگفته می شود که مخفف عبارت Bachelor of Scienceمی باشد.

 

24- به مدرک لیسانس در رشته های انسانی و هنر B.Aگفته می شود که مخفف عبارت Bachelor of Arsمی باشد.

 

25- مدرک فوق لیسانس در رشته های علمی، فنی و علوم پایه

M.S. / M. Sc. = Master of Science

 

26- مدرک فوق لیسانس در رشته های انسانی و هنر

M.A. = Master of Arts

 

27- لیسانس فیزیک دارم.

I have a B.S. in physics.

 

28- سارا پارسال فوق لیسانس اقتصاد گرفت.

Sara got an M.A. in Economics last year.

 

29- دارم فوق لیسانس شیمی می خونم.

I’m studying for an MS (Degree) in Chemistry.

 

30 – مدرک زبان هم دارم.

I’ve got a degree in English too.

 

31- آیا واقعا مدرک معماری داری؟

Do you really hold a degree in architecture?

 

32- دانشگاه تهران به او دکترای افتخاری حقوق اهدا کرد.

Tehran University awarded him the honorary degree of Doctor of Laws.

 

33- من دانشجوی دانشگاه دولتی / آزاد هستم.

I study at a state university / an Azad University.

 

34- دانشکده هنر درس می خونم.

I go to Art college.

 

35- دانشجوی تمام وقت / پاره وقت دانشگاه دولتی هستم.

I study part time / full time at the state university.

 

www.irlanguage.com

  • ۰ نظر
  • ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۰۲
  • حمید خسروانی

اخیرا برخی از دوستان در مورد خواندن زبان انگلیسی از بنده مشاوره خواستند در اینجا سعی میکنم در حد توانم مطالبی را خدمتتان عرض کنم.

نکته ۱: برای یادگیری زبان آنقدر روش های زیادی وجود دارد که خود این مسئله تبدیل به یک معضل بزرگ شده است. دوستان عزیز شما باید ابتدا تکلیف خود را روشن کنید که از زبان چه میخواهید و بسته به نیازتان یک روش خوب پیدا کنید.

نکته ۲: همانطور که میدانید زبان دارای ۴  قسمت است. (مکالمه / خواندن / نوشتن/ شنیدن) کسانی که قصد مسافرت به هر دلیلی به خارج کشور دارند مجبورند که در هر ۴ قسمت قوی شوند. و حداقل برای اخذ مدرک تافل یا آیلس باید در کلاس زبان شرکت کنند. و دوره یا دوره هایی را طی کنند.

نکته ۳: اما کسانی که فعلا قصد سفر خارجی ندارند و هدفشان در یادگیری زبان فقط توانایی خواندن یا به اصطلاح ریدینگ می باشد یعنی هنگام شرکت در کنکور ارشد یا دکتری یا هنگام خواندن یک مقاله و کتاب تخصصی یا غیر تخصصی انگلیسی بتوانند آن مطلب را بخوانند و به سوالات آن پاسخ دهند یا حداقل به درکی از آن متن دست پیدا کنند در اینجا بنده سعی می کنم روش هایی که خودم به کار گرفته ام و نتیجه بخش بوده اند را خدمتتان عرض کنم.

 

کسانی که می خواهند از صفر شروع کنند:

کسانی که سنی از آنها گذشته و هنوز حتی معنی حروف اضافه انگلیسی مثل to/in/on… و یا کلمه ای مثل is/ or…  رابلد  نیستند بنده سه روش بسیار کاربردی و عالی را خدمتشان عرض می کنم که خود بنده چند سال پیش که دقیقا در چنین وضعیتی قرار داشتم بعد از شکست از روش های مختلف آخر سر این سه روش به دادم رسیدند. که به غیر از روش های اول و دوم که فقط سال اول درگیرشان بودم، هنوز که هنوز است پای بند به روش سوم هستم. و همچنان ادامه میدهم و بسیار بسیار بر روش سوم تاکید موکد دارم.

روش اول: دانشگاه آکسفورد سال ها پیش برای تدوین فرهنگ لغت انگلیسی تصمیم گرفت ۳ هزار لغت پایه ایی را معرفی و به وسیله آنها همه ی لغت ها را تعریف کند. به جرات میتوان گفت که با حفظ این سه هزار لغت نه تنها میتوان کل دیکشنری را مطالعه کرد بلکه وقتی به سراغ یک کتاب درسی یا غیر درسی میروید میتوانید درکی از آن داشته باشد. بنابراین روش اول برای شما حفظ این سه هزار لغت آکسفورد است.

اما آن سه هزار لغت را چگونه حفظ کنیم؟ روشی که من به کار گرفتم استفاده از نرم افزار نارسیس بود که از روش لایتنر ( لایتنر روشی است دارای پنج خانه است که برای یادگیری استفاده می‌شود. لایتنر در واقع روش علمی «به یاد سپردن» که بر مبنای آن آموخته‌ها از حافظه کوتاه‌مدت به حافظه  بلند مدت منتقل می‌شوند.) استفاده می کند و بعد از تقریبا سه ماه آن سه هزار لغت به حافظه سپرده میشوند. این نرم افزار به راحتی در بازار حتی از طریق اینترنت قابل خریداری است.

دانلود فایل پی دی اف سه هزار لغت آکسفورد.

دریافت
حجم: 1.14 مگابایت
 

روش دوم: بنده خودم در کنار حفظ آن سه هزار لغت این روش را استفاده کردم . اما توضیح این روش: ببینید درست است که اینجا میخواهم کتاب ۵۰۴  واژه را معرفی کنم اما چگونگی استفاده از آن کمی متفاوت است. ببینید شما باید این کتاب را بخرید و استفاده از پی دی اف آن در این روش اصلا به کار نمی آید  زیرا توضیحی که من خواهم داد این را ثابت خواهد کرد.

همانطور که میدانید هر درس ۱۲ کلمه دارد و هر کلمه در قالب سه جمله بیان شده است. کار شما چیست؟ وقتی که شروع به خواندن جمله ها میکنید باید زیر هرکلمه که بلد نیستید خط بکشید و برای معنی آن به دیکشنری یا  google translate مراجعه کنید. این کلمه ها ممکن است شامل ساده ترین و پیش پا افتاده ترین کلمات باشد ازجمله on/or/is/must/mybe/to/week/in/… که یک بچه مهدکودکی هم بلد است. اما چاره ایی نیست شما آنها را بلد نیستید و باید از جایی شروع کنید.  درست است که سنی از شما گذشته اما برای یادگیری حتی ۷۰ سالگی هم دیر نیست.خب شما این کار را در هرجمله ایی انجام میدهید و بعد از خواندن هر جمله آن را با ترجمه ایی که روبه روی آن نوشته شده است تطبیق می دهید. و بعد از خواندن تقریبا چهار درس کم کم خیلی از لغات را بدون تلاش برای حفظ کردن یاد گرفته اید و دیگر نیازی به خط کشیدن زیر آنها نیست. و فقط به کلماتی که بلد نیستید بسنده می کنید. و این کار را تا پایان درس ۴۲ انجام میدهید که با حدودا روزی یک ساعت خواندن و بعد از شش ماه کل کتاب را تمام میکنید.

سوال مهم: چه بلایی سر گرامر بیاوریم؟ ببینید شما همین عملی که با کتاب ۵۰۴ واژه انجام میدهید به صورت طبیعی و اتوماتیک گرامر هم یاد میگیرید بدون اینکه خود، آگاه  باشید. اما باید بدانید که در انگلیسی فقط زمان ها  وافعال مجهول مهم هستند. ما در گرامر انگلیسی کلا ۴ زمان داریم: گذشته/ حال/آینده/ کامل  که با خواندن کتاب گرامر عباس فرزام یا گرامر جامع انتشارات گاج این هدف مهیا می شود. بنابراین اصلا درگیر گرامر نباشید و فقط سعی کنید متن بخوانید و ترجمه کنید. و بدانید اول کار تا حدودا سه ماه  بسیار سخت و فرسایشی بر شما میگذرد اما این یک مانع است که باید از آن بگذرید.

روش سوم:(بسیار مهم ). بعد از چند سال مطالعه ی زبان برمن ثابت شده که از این روش، بهتر برای یادگیری زبان وجود ندارد.

مثلا فرض کنید دانشجوی رشته فلسفه (یاهر رشته ی دیگر) هستید حالا در هر مقطعی که به سر میبرید. شما باید یک کتاب انگلیسی که مربوط به تاریخ فلسفه غرب و یک کتاب مربوط به تاریخ فلسفه اسلامی که در ایران دارای ترجمه باشند و هم متن انگلیسی و هم متن ترجمه آنها در اینترنت به صورت پی دی اف یافت شوند را بیابید و روزی چند صفحه از هرکدام از آنها را با ترجمشان برابری کنید . مثلا ابتدا یک خط ترجمه میخوانید بعد همان را به انگلیسی می خوانید. ودر کنار خود یک دفتر را قرار میدهید وبه هرکلمه ضروری تخصصی که رسیدید در دفتر درج میکنید و یک عمر از آن استفاده خواهید کرد  و همین کار را تاجایی که برابری شما به هزار صفحه برسد انجام میدهید. اگر واقعا شما این کار را نجام دهید به شما قول شرف میدهم که به راحتی میتوانید کتاب تخصصی فلسفی به زبان انگلیسی ترحمه کنید. اما اگر انجام دهید.

نکته بسیار مهم: ای عزیزان من از شما خواهش عاجزانه دارم اگر قصد شما از یادگیری زبان فقط تسلط بر متن است پس وقت گران بها و عزیز خود را فعلا صرف کلاس رفتن و مکالمه نکنید. و فقط این روش هایی که گفتم را انجام دهید.

دیدن فیلم به زبان اصلی و شنیدن ترانه و رفتن به کلاس مکالمه و هزاران نرم فزار یادگیری زبان درست است که بسیار عالی است اما اینها برای کسی که قصد رفتن به خارج دارند یا نه بلکه حرف زدن انگلیسی در ایران به درد آنها میخورد و میخواهند به وسیله آن در ایران سخنرانی به زبان خارجی داشته باشند خوب است نه برای شما که فقط میخواهید درکنکور ارشد یا دکتری شرکت کنید یا فقط بر متن تسلط پیدا کنید.

 

حمید خسروانی

 

 

  • ۱ نظر
  • ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۴۴
  • حمید خسروانی

CONCEPTION  : is the subjective point that the documents are not something else. Like the conception of the moon, the sun, etc., the inference is in formal logic versus BELIEF , which means the correct way of understanding and identifying the theorems

تصور: صورتی ذهنی است که اسناد چیزی به چیز دیگر نباشد.مانند تصور ماه، خورشید و ... .تصور، در منطق صوری در مقابل تصدیق قرار داردکه به معنای روش درست درک و شناسایی قضایا میباشد.

 

BELIEF: the state in which the mind attributes and decides something else: for example, the knowledge that the "fire is burning" is "Ali is human" or "mercury is metal." BELIEF is always expressed in the form of a news statement. It is in the opposite (CONCEPTION  ‎), which means the correct way of understanding and identifying concepts

 

 

تصدیق : حالتی‌اس که در آن ذهن چیزی را به چیز دیگر نسبت می‌دهد و حکم می‌کند؛ مثلا علم به این که «آتش سوزاننده است»، «علی انسان است» یا «جیوه فلز است.» تصدیق همواره در قالب یک جمله خبری بیان می‌شود.درمقابل (تصور)است.که به معنای روش درست درک و شناسایی مفاهیم میباشد.

 

توضیح مهم : در اصطلاح عرفی برای (تصور) کلمه (imagined) و برای تصدیق کلمه (Confirmation) به کار می رود . آنها را با هم خلط نکنید .

 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۵۹
  • حمید خسروانی

 ۵۳اصطلاح پایه ایی زبان تخصصی فلسفه

از لینک زیر با پرداخت  آن را دانلود کنید 

  • ۰ نظر
  • ۰۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۶:۱۱
  • حمید خسروانی

privation : ( prʌɪˈveɪʃ(ə)n( ‎ In philosophy, privation may refer to the absence of a necessary quality in the universe. For example, as part of his theodicy, Augustine denied the existence of evil as its own entity; rather, he described evil as a privation

 

امر عدمی (فقدان /کمبود ) : امر عدمی در فلسفه ، به فقدان یک کیفیت ضروری در جهان اشاره دارد .  برای مثال ، اگوستین در قسمتی از تئودیسی خود ،وجود شر را به عنوان یک هویت مشخص انکار کرد.  به جای آن او شر را به عنوان یک امر عدمی توصیف می کند. 

 

توضیح : برای معنی تئودیسی به واژه ی 45 در قسمت 53 اصطلاح پایه ایی فلسفی در وبلاگ مراجعه شود.

 

ترجمه و توضیح : حمید خسروانی 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۱۱
  • حمید خسروانی

Determinism :  fidelity, determinism, is a philosophical issue according to which every event, such as human knowledge, behavior, decisions, and actions, is determined by means of a causal chain of preceding events. The determinism can also be defined in another way: the hypothesis according to which one and only one physical possibility is possible at any given moment. As a result of numerous historic controversies over the question of determinism, there are various philosophical views on this issue

 

The determinism is usually against free will and moral responsibility

 

 

جبرگرایی : تقدیرگرایی، دترمینیسم یا تعین‌گرایی یک موضوع فلسفی است که بر طبق آن هر رویدادی از جمله شناخت، رفتار، تصمیمات و کنش‌های آدمی به صورت عِلّی بدست زنجیرهٔ پیوسته‌ای از رخدادهای پیشین تعیین شده‌است. جبرگرایی را به شکل دیگری نیز می‌توان تعریف نمود: فرضیه‌ای که بر طبق آن در هر لحظه یک و تنها یک آیندهٔ فیزیکیِ ممکن و شدنی وجود دارد. در نتیجهٔ جدال‌های تاریخی بیشماری که بر سر مسئلهٔ جبرگرایی صورت گرفته‌است، دیدگاه‌های فلسفی گوناگونی در این باره وجود دارد.

 

جبرگرایی معمولاً در مقابل اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی قرار دارد.

 

  • ۰ نظر
  • ۲۲ فروردين ۹۷ ، ۲۰:۱۵
  • حمید خسروانی

Analogy : Analogy is one of a kind of logical argument. An allegory is the propagation of a sentence of an affair to another because of a kind of similarity between them. The result of the allegorical argument, unlike the deductive reasoning, is uncertain; that is, if the preliminaries of the argument are true, the result of the argument must also be true; hence, in the allegorical argument, the result comes with the term "probably"

Extraction of partial propositions of one or, possibly, of several other partial propositions to the validity of the facets of those propositions is an analogy. For example, if we say that the lemon is round and contains only citrus, and the orange is round and contains citrus, then we conclude that the ball is round and it is not the citrus that is common to the result but the citrus of the ball is not necessarily correct, then the results of the allegorical reasoning are completely Not reliable

 


تمثیل یا آنالوژی (فرانسوی: ‏analogie‏) یکی از اقسام استدلال منطقی است. تمثیل عبارت است از سرایت دادن حکم یک امر به ‏امر دیگر به دلیل وجود نوعی از مشابهت میان آن‌ها. نتیجه استدلال تمثیلی، بر خلاف استدلال قیاسی از قطعیت برخوردار نیست؛ ‏یعنی چنان نیست که اگر مقدمات استدلال صادق باشند، نتیجه استدلال نیز حتماً صادق باشد؛ از این رو، در استدلال تمثیلی، نتیجه ‏همراه با واژهٔ «احتمالاً» آورده می‌شود.‏


استخراج گزاره‌ای جزئی از یک یا احیاناً چند گزارهٔ جزئی دیگر به اعتبار وجه یا وجه‌های مشترک آن گزاره‌ها، تمثیل است. مثلاً ‏اگر بگوییم لیمو گرد هست و جز مرکبات هست و پرتقال گرد هست و جز مرکبات هست و سپس نتیجه بگیریم توپ گرد هست و ‏جز مرکبات هست از اشتراک گرد بودن به نتیجه جز مرکبات بودن توپ می‌رسیم که لزوماً صحیح نیست، پس نتایج استدلال ‏تمثیلی کاملاً قابل اطمینان نیست.‏

 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۰۹:۱۰
  • حمید خسروانی

The analytic–synthetic distinction :anəˈlɪtɪk /sɪnˈθɛtɪk is a semantic distinction, used primarily in philosophy to distinguish propositions (in particular, statements that are affirmative subject–predicate judgments) into two   types: analytic propositions and synthetic propositions. Analytic propositions are A proposition that is predicated on the subject . For example : "This triangle consists of three sides" "Unmarried man is not married 

 synthetic propositions are : A proposition that its predicate is not enclosed with. For example "This triangle is beautiful" "Unmarried man is happy" . Beauty is not in the definition of a triangle, as happiness is not in single definition

 

تمایز تحلیلی ـ ترکیبی : یک تمایز معنایی است که عمدتا در فلسفه برای تمایز گزاره ها به کار می رود. ( به ویژه ،  جمله هایی که موضوع به وسیله ی محمول تصدیق می شود  ) به دو قسم تقسیم می شوند : گزاره های تحلیلی و گزاره های ترکیبی . گزاره های تحلیلی :گزاره‌ای که محمولِ آن در موضوع محصور باشد.  مثلا «این مثلث از سه ضلع تشکیل شده‌است» «انسانِ مجرد ازدواج نکرده است» . 

گزاره‌ای که محمولِ آن در موضوع محصور نباشد. مثال‌هایِ ممکن از گزارهٔ ترکیبی: (این مثلث زیبا است .) (انسانِ مجرد خوش‌بخت است . )  زیبایی در تعریفِ مثلث نیست، همان‌طور که خوش‌بختی در تعریفِ مجرد نیست.

 

  • ۰ نظر
  • ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۰۲:۱۷
  • حمید خسروانی

Absolutism) : ˈabsəluːtɪz(ə)m  ( this term refer to philosophical stances which promote notions of absolute truth, involving contentions that in particular realms of thought, all statements in that domain are either absolutely true or absolutely false

 

 

مطلق گرایی : این اصطلاح به دیدگاه های فلسفی اشاره می کند که مفاهیم حقیقت مطلق را ترویج می دهند، شامل مواردی که که در حوزه های مختلف اندیشه، تمام اظهارات در آن حوزه، کاملا صادق یا کاملا کاذب است؛

 

 

توضیح : این واژه که معتقد است حقیقت مطلق وجود دارد و ما می توانیم به آن دست یابیم  در مقابل  واژه ی نسبی گرایی است که معتقد است باید در همه چیز به دیده ی شک و احتمال نگریست. که در حوزه های فلسفه های اخلاق و سیاست بسیار کاربرد دارند.

 

 

توضیح وترجمه : حمید خسروانی

  • ۰ نظر
  • ۰۹ فروردين ۹۷ ، ۰۶:۳۹
  • حمید خسروانی
خردخواهی و خودخوانی

دکتر حمید خسروانی دانش‌آموخته حقوق و فلسفه
آدرس وبسایت رسمی. از سال ۱۳۹۹ مطالب من در این وبسایت منتشر می‌شود:
https://hamidkhosravani.ir/

آخرین نظرات
نویسندگان