خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

سلام خوش آمدید

۱۳۴ مطلب توسط «حمید خسروانی» ثبت شده است

منابع کنکور دکتری فلسفه و کلام اسلامی / مصاحبه دکتری فلسفه و کلام اسلامی / شماره سه

 

با سلام خدمت دوستان محترم، یکی از خوهران محترم کانال  (در پی اعلام بنده برای درمیان گذاشتن تجارب عزیزان در زمینه آزمون دکتری 97 فلسفه وکلام اسلامی)  لطف فرمودند و مختصری از رزومه و تجارب خودشان را هم در مرحله کتبی و هم مصاحبه با ما در میان گذاشتند، با تشکر از ایشان. در ذیل متن را به صورت سوال و جواب مشاهده می­کنید:

 

با سلام امسال دکتری قبول شدم، تجربه ام اینکه آموزش عالی قانون گذاشته که اگر تراز هر دانشگاهی رو بیاری حتی رتبه ۲۰۰ هم باشی به مصاحبه دعوت میشی احتمالا برای اینکه هزینه مصاحبه بالاست و منبع درآمد خوبی برای دانشگاه هاست، بعد در مرحله مصاحبه حتی اگر رتبه های خیلی خوب هم داشته باشی اما در مصاحبه موفق نشی اصلا شانس نداری و برعکس اگر رتبه بالا داشته باشی ولی در مصاحبه و رزومه خوب باشی کاملا شانس قبولی داری، بنابراین سواد علمی و رزومه علمی شامل مقاله علمی پژوهشی (حتما)، مقاله همایش، ترجمه، تالیف  یا سابقه تدریس خیلی مهمه ،  البته سوال های چالشی که در مصاحبه پرسیده میشه  و متنی که باید بخوانی  اینکه چطور از عهده بحث بربیای هم بسیار مهمه، به علاوه سطح قابل قبولی از نمره کنکور برای بدست آوردن تراز قبولی، که البته دانشگاه های رده بالا، تراز قبولی شون بالاتره.

 

سوال: رشته قبولی، رتبه و دانشگاه پذیرفته شده رو لطفا بفرمایید؟

 

جواب: رشته ام در کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی بود و در دانشگاه تهران تحصیل کرده ام. رتبه ۹۰ کنکور، رتبه ۱ در مصاحبه، رتبه اعلامی قبولی سازمان سنجش در دانشگاه خوارزمی: ۳، دانشگاه خوارزمی ، حکمت متعالیه.

 

سوال: مختصری از مصاحبه بگویید که دوستان چه نکاتی رو رعایت کنند؟

 

جواب: در مصاحبه قسمتی از متن شواهد باید خوانده شود و توضیح دهیم بعد سوال های چالشی در مورد آن می پرسند و همه اساتید سعی می کنند درگیر بحثتان کنند باید بتوانید از پس سوال ها و گیرهای بحثی شون بربیایید همینکه دلیل می آوردید حتی اگر اقناعی هم نباشد، می فهمند توان و سواد دارید. بعد پرسیدند اگر قبول شوی چه کار جدیدی در این رشته میخواهی انجام دهی؟ افراد باید موضوعات پیشنهادی جدید آماده داشته باشند. در مورد پایان نامه هم بحث های چالشی مطرح کردند که باید توان بحث و استدلال خوب داشته باشند. دانشگاه محل تحصیل ارشد و کارشناسی و استاد پایان نامه هم خیلی مهمه

من مصاحبه مطهری را هم رفته بودم اونجا رشته کلام بود خب، اشراق و کلام جدید هم پرسیدن، اما خوارزمی چون گرایش حکمت متعالیه بود فقط صدرا و شواهد پرسید. راستی تسلط به زبان انگلیسی هم خیلی مهم بود، من یک مقاله انگلیسی داشتم به همین دلیل اصلا سوال زبان از من نپرسیدن ولی ازبقیه پرسیده بودن.

 

سوال: مقاله شما در چه مجله بین المللی چاپ شده است؟

 

جواب: Transcendent philosophy

 

ادامه بدهید لطفا:

در کل توصیه ام اینه که سطح معلومات و سواد و ایده های جدید و بروز خیلی مهمه، البته در دانشگاه مطهری هم قبول شدم آنجا هم ایده های جدید نئو معتزلی مانند نصر حامد ابو زید یا شبهات فیلسوفان نورولوژی مانند سم هریس در مورد اختیار رو پرسیدن. به نظرم من اصلا عجله نکنید همه قبولی های امسال دانشگاه ما ۱۰ سال از ارشدشون گذشته با این حال من فکر میکنم باز هم جا داشت چون از ترم اول مثل یک نظریه پرداز برای هر درس ایده جدید و مقاله علمی پژوهشی ازمون میخوان.

 

سوال: مگر شما چند سال بعد از ارشد دکتری قبول شدید؟

 

جواب: ۱۰ سال. فکر کنم پختگی دانشجو هم در قبولی موثره۱۰ بار کنکور شرکت کردم، ولی در تمام این مدت رزومه ام را پر میکردم.

 

سوال: مبلغ برای رفتن به مصاحبه هردانشگاه چقدر است؟

 

جواب: ۱۰۰ هزار تومان

 

سوال: لطفا تراز و درصدهاتون رو هم بفرمایید؟

 

جواب: کارنامه

 

دروس تخصصی: ۶۹/۲۲

استعداد تحصیلی: ۵۶/۲۵

زبان انگلیسی:   ۰۰/۲۰

نمره کل: ۳۴۰۲

معدل ارشد: ۹۱/۱۸

نمره حد نصاب دانشگاه هایی که برای مصاحبه دعوت شدم:

- فلسفه و کلام اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه تهران، روزانه: ۳۷۱۶

- فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تربیت مدرس روزانه: ۴۵۲۴

-دانشگاه تربیت مدرس نوبت دوم:۳۶۹۷

- دانشگاه تهران نوبت دوم: ۲۷۵۷

- حکمت متعالیه، دانشگاه خوارزمی تهران، کرج، روزانه: ۳۲۳۷

- حکمت متعالیه ، دانشگاه خوارزمی، پردیس تهران: ۱۱۶۴

- فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران پردیس فارابی قم:  ۲۳۲۶

- کلام اسلامی، دانشگاه مطهری، روزانه: ۲۰۰۰

- فلسفه و کلام اسلامی شهید رجایی روزانه: ۱۴۳۲

- شهید رجایی نوبت دوم: ۰۸۳۲

- فلسفه و کلام اسلامی امام صادق روزانه: ۲۰۰۰

 

در پایان اگر توصیه ایی دارید بفرمایید؟

 

اگر می خواهید شانس قبولی تون بالاتر بره گرایش مجموعه فلسفه شرکت نکنید، گرایش فلسفه و کلام شرکت کنید چون شرکت کنندگان کمتری داره و رقابت در اون آسون تره، امروز یکی از همکلاسی هامون می‌گفت در جلسه مصاحبه بهش گفتند تشکیک را ثابت کن بعد بهش اشکال گرفته بودند در دلایل اثبات تشکیک، استادمون می‌گفت اگر کسی به تشکیک نقد وارد میکرد بار ما مخالفش حرف می‌زدیم برامون مهم بود شم فلسفی و قدرت استدلال آوری تون رو بسنجیم، یکی دیگه از همکلاسی ها هم می‌گفت اتحاد عقل و عاقل و معقول رو گفتند اثبات کن، بحث وجود و ماهیت و حقیقت ماهیت چیست؟ و علم خداوند به جزئیات هم جز سوال های مصاحبه بوده. در جلسه مصاحبه هیچ کدوم نتونستیم اساتید رو قانع کنیم و فکر میکردیم خوب نبودیم اما بعد که قبول شدیم فهمیدیم قانع کردن براشون مهم نبوده، توانایی بحث براشون مهم بوده. اینکه سکوت نکنیم و جوابی داشته باشیم.

سپاس از وقتی که گذاشتید.

خواهش میکنم.

 

مصاحبه کننده: حمید خسروانی

 

 

  • حمید خسروانی

منابع کنکور دکتری فلسفه و کلام اسلامی / مصاحبه فلسفه و کلام اسلامی / شماره دو

با سلام خدمت دوستان محترم. خواهر گرامی سرکار خانم قاطع که امسال (سال 97) در مقطع دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان پذیرفته شده اند در طی یک مصاحبه ایی که با ایشان داشتم مطالبی پیرامون منابع آزمون، مصاحبه و امتحان کتبی فرموده اند که الحق والنصاف با جرأت می­توانم ادعا کنم که تا کنون در هیچ سایت و کانالی این­چنین مطالب جامع و مانع و مفصلی پیرامون مبحث کنکور و مصاحبه دکتری مشاهده نمی­کنید. با تشکر از ایشان و آرزوی توفیق روزافزون برای ایشان. در ذیل مطلب را مشاهده می­ فرمایید:

 

منابع دکترای مجموعه فلسفه و کلام اسلامی:

 

دروس تخصصی این رشته به چند دسته تقسیم میشود:

۱. فلسفه اسلامی : برای پاسخگویی به سوالات این درس،  باید به تبحر در حیطه های مختلف تفکر فلاسفه مسلمان دست پیدا کرد. که عبارتست از:  وجود شناسی،  معرفت شناسی، خداشناسی.

این درس به سه دسته حکمت متعالیه، فلسفه اشراق و فلسفه مشاء تقسیم می­شود و در کنکور دکترای تخصصی نظریات ملاصدرا و شیخ اشراق و ابن سینا به عنوان صاحب نظران این سه حوزه مورد سوال قرار می­گیرد. طی سالهای اخیر طراحان سوال برای سوالات این سه حوزه عمدتا از کتابهای الشواهد الربوبیه و حکمه الاشراق و الااشارات و تتبیهات ابن سینا به طراحی سوال پرداخته اند. لذا تبحر در بخش های مختلف این کتابها لازم به نظر می­رسد هم برای آمادگی کنکور و هم برای تسلط به سطح مصاحبه های وروردی دانشگاهها.

از کتاب شواهد الربوبیه عمدتا مشهد اول و دوم به جهت اهمیت و فراوانی مطالب مورد نظر طراحان محترم بوده است ولی این دلیلی بر اغماض از بقیه مطالب نیست چون از بخش معاد نیز سوال مطرح شده است.

از کتاب حکمه الاشراق مبحث نورشناسی و مراتب انوار نیز از مطالب  پر سوال سالهای اخیر بوده است.

در فلسفه ابن سینا عموما از نمط ۴ و ۵ و ۶ سوال طرح میشود هرچند نمط ۷ نیز در سوالات مشاهده شده است.

 

۲. کلام:

این درس به دو دسته کلام قدیم و کلام جدید تقسیم میشود. که در هر دو درس آشنایی با نظریات متکلمان برجسته لازم و ضروری است. از درس کلام قدیم عموما از کتاب کشف المراد ب همراه متن عربی و اشنایی با فرق اسلامی سوال میشود. که برای آشنایی اجمالی با فرق اسلامی می توان از کتاب دکتر برنجکار استفاده کرد. هرچند میتوان از هرمنبع دیگری برای تسلط به فِرق اسلامی استفاده کرد. برای درس کلام جدید هم می توان از منابع مختلف استفاده کرد که عمدتا با تسلط نسبی بر کتاب عقل و اعتقاد دینی میتوان به سوالات این حوزه پاسخ داد.

 

۳. منطق:

این درس به دو دسته منطق قدیم و منطق جدید تقسیم میشود.‌ برای درس منطق قدیم ،در سالهای اخیر از منابع متعددی سوال طرح شده است. منطق مظفر، جوهرالنضید، منطق اشارات و... اما طی سالهای اخیر تاحدودی در زمینه منطق به یک ثباتی دست پیدا کردند و عمدتا از منطق اشارات سوال مطرح میشود.

برای درس منطق جدید احتیاج به توانایی و تبحر در حل مساله است. ترجمه از زبان طبیعی به ساختار منطقی، از زبان منطقی به زبان طبیعی ، قضایا، آشنایی با قواعد استنتاج از مطالب مورد نظر برای حل سوالات منطق جدید است.  برای پاسخگویی به این سوالات با هرکتابی از مولفان مختلف که فکر می­کنید شما را به این هدف نزدیکتر می­کند، می­توانید استفاده کنید. تصمیمگیری در این امر بستگی به میزان ارتباطگیری شما با مطالب و سبک قلم  نویسنده است.سه کتاب مطرح و آکادمیک در این حوزه عبارتند از: کتاب اشنایی با مبانی منطق جدید کتاب ضیاءموحد کتاب پل تیدمن و هارواد کوهین ترجمه دکتر اکبری. که در سه جلد تهیه شده است اما جلد دوم و سوم برای کنکور مناسبتر است.

 

۴.عربی:

سوالات بخش عربی به چند دسته تقسیم می شوند:

الف: سوالات ترجمه از عربی به و سوالات تعریب از  فارسی به عربی

 :بسوالات اعراب و تحلیل صرفی

ج: سوالات قواعد و اسالیب

میزان فراوانی این سوالات ۳۰ سوال است که پاسخگویی به آنها میزان قابل توجهی از درصد سوالات اختصاصی را پوشش میدهد لذا درس عربی از دروس مهم کنکور دکتری است. به اضافه اینکه تسلط به درس عربی باعث می­شود که به سوالات مصاحبه شفاهی که منطبق بر متن است ، بتوان پاسخ داد. و همینطور دروس رشته فلسفه و کلام اسلامی، قاعدتا مبتنی بر متن عربی است و در سوالات کنکور از متن عربی آنها سوال مطرح می­شود لذا تسلط ب قواعد اعراب و تحلیل صرفی در سایر دروس تخصصی نیز قابل توجه است.

برای رسیدن به تسلط به درس عربی باید یک بازه زمانی ۳ تا ۶ ماهه را در نظر گرفت تا بتوان بر ۳ حوزه مذکور به تسلط رسید. منبع عمده سوالات از کتاب مبادی ۴ است. که  تمامی بخش­های آن اعم از صرف و نحو مورد سوال واقع میشود. لذا دانستن استثنائات و حتی تبصره های این کتاب حائز اهمیت است. برای قسمت ترجمه بهترین روش ، روش تست خوانی است. اما کتابهایی مانند اقای آذرتاش آذرنوش و کتاب فن ترجمه یحیی معروف نیز حائز اهمیت است.

 

البته تسلط نسبی به منابع گفته شده کار چندان دشواری نیست و با یک برنامه ریزی مناسب مکتوب می توان به این تسلط دست یافت. توصیه اکید برای برنامه ریزی برای کنکور این است که:

اولا : حتما برنامه ریزی به صورت مکتوب باشد چون میزان پیشرفت خود را به صورت مشهود و عینی ملاحظه می کنید. این کار مزیتهای فراوانی دارد مانند اینکه در صورت استرس داوطلب  با مشاهده روند پیشرفت کمک به کاهش استرش وی دارد  و در صورت ضعف و نوسان در برنامه داوطلب می تواند تغییر برنامه خود را مدیرت کند.

ثانیا: این نحوه برنامه ریزی می تواند به این نحو باشد که دروس به همراه سرفصلهای آن به علاوه کتاب تست و جزواتی که برای کنکور باید مطالعه شود را به صورت طبقه بندی با جزییات سرفصلها ، به صورت مکتوب مشاهده شود و با مطالعه دروس خوانده شده بر روی آنها تیک زده شود.

ثالثا: علاوه بر برنامه ریزی کلی مکتوب لازم است که داوطلب یک برنامه ریزی جزیی تر مکتوب به صورت هفتگی مقابل خودش داشته باشد و روی آن ساعات و صفحات مطالعه شده را قید کند به صورت یک چک لیست. این کار باعث میشود که فرد را به صورت دقیقتر به هدف کلی اش نزدیک تر کند به علاوه اینکه، بعد از چند هفته با مشاهده ساعات مطالعه شده دروس می تواند یک نتیجه گیری داشته باشد. مثلا اینکه ممکن است برای یک درس وقت بیشتری بگذارد ولی درحالیکه به صورت ناخوداگاه از یک درس دیگر غافل مانده است.

 

نکات مصاحبه:

با تسلط بر منابع گفته شده می توان به سوالات شفاهی مصاحبه و آزمون کتبی دانشگاهها هم پاسخ داد ولی ساختار مصاحبه با ساختار کنکور تفاوت دارد:

اولا اینکه باید توجه داشت که در رشته فلسفه که رشته ای تحلیلی است فقط میزان معلومات درسی و تسلط در آن کفایت نمی کند. چون هدف اساسی اساتید از طرح سوالات شفاهی در مصاحبه قطعا چنین امری نخواهد بود و این هدف تا حدی در کنکور محقق شده است. هدف اساسی از طرح این سوالات پشت سرهم، به چالش کشیدن داوطلب و فهمیدن اینکه آیا این معلومات را حقیقتا دریافته است و یا فقط لفظا به آنها تسلط دارد.مهم دفاع از معلومات است و اینکه به اساتید دانشگاه مورد نظر ثابت کنید که توانایی پاسخگویی به چالش و کلنجارهای عقلی این رشته را در بالاترین سطح علمی دارید.

ثانیا برخی از دانشگاهها علاوه بر مصاحبه شفاهی یک آزمون کتبی تشریحی نیز دارند که  این منابع ازسوی دانشگاهها مدتی قبل از آزمون اعلام می شود. اکثر این منابع همان منابعی هست که در حوزه کنکور مطرح شد اما در برخی از رشته ها مانند کلام اسلامی گاهی منابع به صورت خاص متمرکز بر یک منبع خاصی می شود که در کنکور خبری از آن نبوده ولی جای نگرانی ندارد چون این امر صد در صد در دست دانشگاههاست و منابع از سوی آنها مطرح می شود.

ثالثا تهیه رزومه علمی و پژوهشی و حتی شغلی که مرتبط به رشته تحصیلی باشد بسیار مهم است.

امتیازات دهی هم رزومه هم به صورت کامل مشخص نیست و بستگی به میزان تاثیر دهی اساتید دارد مثلا یک دانشگاه بر مساله پژوهش تاکید فراوانی دارد لذا امتیاز بیشتری را به پژوهش مقالات و کتب اختصاص می دهد. یا برای یک دانشگاه نمره زبان اهمیت زیادی دارد لذا ممکن است نمره ای که به آن اختصاص می دهد بیشتر از دانشگاههای دیگر باشد.

#توجه به این مطلب، حائز اهمیت است که منابع ذکر شده هم لازم است و هم لازم نیست. یعنی از طرفی برای پاسخگویی به سوالات تستی کنکور و آمادگی برای مصاحبه ها و آزمون کتبی دانشگاهها، دانستن و تسلط به مطالب ذکر شده؛ ضروری است و این توقع ایده آلی از مطالعه برای کنکور دکتراست. 
اما ممکن است فردی بنا به هز دلیلی نتواند همه منابع را مطالعه کند در این صورت است که باید به مطالعه حداقلی روی بیاورد به این معنا که حداقل منابعی را که در فرصت باقی مانده تا کنکور میتواند مطالعه کند را دسته بندی کند و به مطالعه بپردازد چون قطعا قرار نیست که در کنکور به تمامی سوالات پاسخ داد.الیته این روش کمی ریسک به همراه دارد چون ممکن است منبعی را که داوطلب براس خودش  حذف کرده است؛ در کنکور به نحو راحتی مورد سوال قرار بگیرد

اما به طور کلی می توان به جدول امتیاز دهی زیر توجه کرد.

 

 

مصاحبه شونده: رضوانه قاطع

مصاحبه کننده: حمید خسروانی

 

  • حمید خسروانی

Analytic philosophy: goals and programmes

Analytic philosophy is an approach to philosophy that divides each philosophical problem into smaller ones and then, by making use of the achievements of formal and mathematical logic, .works towards systematic solutions to the main problems

The emphasis on the analytic aspect should not be seen as discontinuous with the history of philosophy—such a discontinuity is neither acceptable nor intelligible. The purpose of stressing the term analytic is only to distinguish this way of philosophizing from the so-called “European” or “continental” philosophy, which is less concerned with logical reasoning. Thus “classical philosophy”, “Western philosophy”, and “Islamic philosophy” are to be considered equally analytic, for the main criterion of categorizing a philosophical attitude as analytic is its commitment to the method of logical reasoning. From this point of view, contemporary analytic philosophy is the natural continuation of (Eastern as well as Western) philosophy.

By establishing the School of Analytic Philosophy at IPM, we hope to contribute to the flourishing of analytic philosophy in Iran and try to revive the magnificent philosophical tradition of our culture. We hope such efforts will culminate in world-class philosophical work by Iranian philosophers

Despite the organic relationship between pure sciences and humanities, there is a chasm between these two disciplines in the Iranian academic sphere. Compared to the international publications of Iranian authorship in the sciences (especially in physics and mathematics), the contribution of Iranian scholars in the field of humanities is negligible. The situation is even worse in the case of philosophy in particular: looking at prestigious international journals, one finds papers by Iranian philosophers rarely. Furthermore, those published by Iranian journals do not seem to have a great impact on either education or research

To set a higher standard for philosophy in Iran and to pave a path to join the international philosophical community, The School of Analytic Philosophy was founded in the spring of 2004 as a subdivision of the Institute for Research in Fundamental Sciences

 

فلسفه تحلیلی: اهداف و برنامه ها

فلسفه تحلیلی یک رویکرد در فلسفه است که هر مسئله فلسفی را به ابعاد کوچکتر تقسیم می کند و سپس با استفاده از دستاوردهای منطق نمادین و ریاضی، با راه حل های سیستماتیک برای حل مسائل اصلی به پیش می­رود. تاکید بر جنبه تحلیلی نباید با تاریخ فلسفه متناظر باشد- چنین تناظری نه قابل قبول و نه قابل فهم است. هدف تاکید بر اصطلاح تحلیلی فقط این است که این روش فلسفیدن را از فلسفه به اصطلاح اروپایی یا قاره ای متمایز کند که کمتر با استدلال منطقی درگیر می شود. بنابراین فلسفه کلاسیک، فلسفه غرب و فلسفه اسلامی باید به طور مساوی تحلیلی به حساب آیند، زیرا معیار اصلی طبقه بندی نگرش فلسفی به عنوان تحلیلی، تعهد آن به روش استدلال منطقی است. از این نظرگاه، فلسفه تحلیلی معاصر ادامه طبیعی فلسفه (شرقی و غربی) است. با ایجاد مکتب فلسفه تحلیلی در IPM، ما امیدواریم که به شکوفایی فلسفه تحلیلی در ایران کمک کنیم و سنت فلسفی باشکوه فرهنگ مان را احیا کنیم. ما امیدواریم که چنین تلاش هایی توسط  فیلسوفان ایرانی در  سطح کارهای فلسفی جهانی  به اوج برسد. علیرغم رابطه بنیادین میان علوم خالص و انسانی، بین این دو رشته در حوزه علم ایران شکاف وجود دارد. در مقایسه با نشریات بین المللی نویسندگی ایران در علوم (به خصوص در رشته های فیزیک و ریاضی)، مشارکت محققان ایرانی در زمینه علوم انسانی ناچیز است. این وضعیت به ویژه در مورد فلسفه  بدتر است: با جست وجو در مجلات معتبر بین المللی، مقاله های فلاسفه ایرانی به ندرت پیدا می شود. علاوه بر این، به نظر می رسد که نشریات چاپ شده ایران در مجلات علمی یا پژوهشی تاثیر بزرگی نداشته اند. برای تعیین یک استاندارد بالاتری برای فلسفه در ایران و ایجاد راه برای پیوستن به جامعه فلسفی بین المللی، دانشکده فلسفه تحلیلی در بهار سال 2004 به عنوان زیربخش موسسه تحقیقات علوم بنیادی تاسیس شد.

 

در صفحه اول سایت دانشکده فلسفه تحلیلی mip این مطلب درباره فلسفه تحلیلی و موقعیت آن در ایران نوشته شده است که به نظرم جالب رسید که آن را برای شما ترجمه کنم.

http://philosophy.ipm.ac.ir/about.jsp

 

  • حمید خسروانی

     چند روزی است مسئله ایی به شدت من را به خودش مشغول کرده است، که من چرا ادامه تحصیل در رشته ی حقوق را رها کردم و سر از رشته ی فلسفه درآوردم، و پشت سر هم فلاش بک به گذشته ام میزنم، یعنی از روزی که کودک بودم و یادم میاید تا اکنون. با اینکه اگر حقوق را ادامه میدادم و حتی اگر همین الان هم شروع کنم میتوانستم و میتوانم بهترین موقعیت شغلی را برای خودم فراهم کنم.  اما مسئله اینجاست که چرا دست به چنین کاری زدم. کاری که به نظر همه ی اعضای خانواده ام و حتی دوستانم و حتی شمایی که دارید این مطلب را میخوانید به غایت احمقانه و سفیهانه به نظر می آید. بله من به خانوده ام و شما حق میدهم که چنین فکری کنید، چون هر آدم مقتصد و آینده نگری حق دارد که من را سرزنش کند. اما مسئله به این سادگی ها هم که شما فکر میکنید نیست. حالا توضیح خواهم داد. برگردیم به اصل مطلب که من داشتم گذشته ام را مرور میکردم، یاد ایام آخر دبیرستان و اوایل دوره کارشناسیم افتادم که یک سره با این اندیشه درگیر بودم که آدمی بهترین کاری را که در این عمر کوتاه میتواند انجام دهد چیست؟ اگر به دنبال پول و ثروت بروم و روزی در پیری به این نتیجه برسم که راه را اشتباه آمده ام آنگاه چه خاکی و گلی بر سر بگیرم؟ زیرا عمر، گذشته و راه برگشت محال است. عمر آدم چون کوتاه است و یک بار بیشتر فرصت ندارم بنابراین باید قبل از دست زدن به هرکاری ببینم عقلانی است یا خیر. بنابراین با خودم این استدلال را چیدم که من  چه ثروت مند ترین و معروف ترین آدم ها شوم و چه فقیر ترین آدم ها باشم، روزی با خاک یکسان میشوم و همخواب موران و سوسکان خواهم شد، بنابراین باید دست به کاری باثبات تر از این ها بزنم. بعد راه ادامه تحصیل و علم را انتخاب کردم، اما در این که چه رشته ایی را ادامه دهم به شدت و بسیار درگیری ذهنی داشتم، از یک طرف به برخی رشته ها علاقه داشتم و از طرفی حق انتخاب یک رشته بیشتر نیز نداشتم، این مسئله حتی تا اوایل خدمت سربازی نیز همراه من بود مثلا وقتی که در میدان صبحگاه پادگان رژه میرفتم به این مسئله فکر میکردم، اگر رشته ی کارشناسی ام یعنی حقوق را ادامه بدهم، چون موضوع اش را متغیر و اعتباری دیدم بلافاصله دست از آن برداشتم (منظور از متغیر یعنی حقوق در هر مملکتی و در هر دوره ایی دچار تغییر و تحول میشود زیرا تمام گزاره های آن ارزشی و باید و نباید است. و منظور از اعتباری یعنی برای مسائل آن مابه ازای عینی در خارج نیست) البته من بدون دانستن این موضوع و به صورت شهودی به این مسئله رسیدم.

     سرتان را در نیاورم سایر رشته ها را نیز چون هرکدام به قسمی از وجود میپردازند یکی یکی از گزینه های انتخابم خارج کردم، و بدون هیچ پشتوانه ی علمی فلسفه، پی بردم که بهترین رشته ی علمی و تحصیلی که ارزش دارد عمر خود را صرف آن کنم فلسفه است. زیرا فلسفه درباره ی چیز و چیزهایی سخن میگوید که هیچ گاه شامل مرور زمان نمیشوند و همواره ثبات دارند و تا انسان انسان است و تا انسانی بر روی این کره ی خاکی زندگی میکند،حتی اگر انسانی هم نباشد فلسفه و مسائلش با ثبات و با قوام بر سر جای خود باقی هستند، بنابراین سرانجام کار به این نتیجه رسیدم که تمام هم و غم خود را در زندگی معطوف به فلسفه خواندن و فلسفه ورزیدن بکنم. با مرخصی که از پادگان گرفتم، منابع ارشد فلسفه را خریدم و شروع به خواندن کردم و الان هم که در مقطع ارشد فلسفه در حال تحصیل هستم.

     بله دلیل من برای انتخاب فلسفه این است که آدمی چه بخواهد و چه نخواهد روزی سر در قبر فرو خواهد برد پس چه بهتر خود را مشغول کاری و عملی و علمی کند که ارزشش را داشته باشد. اگر آن دنیایی باشد، و بهشت و جهنمی راست باشد، و اگر خدایی و زندگی پس از مرگی باشد، که رد کردن آنها کاملا امری غیر منطقی و غیر عقلانی است و اما بر سر بودن و راست بودن آنها باید تحقیق و جست و جو کرد و تحقیقی منصفانه و به دور از عوام زدگی پس مارا و شما را و همه آدمیان را به سوی فلسفه خواندن. آه و اف بر آدمی که چونان اسب در اصطبل سر در آخور فرو کرده و دل به شهوات دنیایی داده، و دل به دنیایی داده است که بی ثباتی و پوچی آن امری بدیهی است. حالا وقتی به اینجای کار میرسیم متوجه میشوید که انتخاب من فلسفه را، آنقدر هم سفیهانه و احمقانه نبوده است و نخواهد بود. 

حمید خسروانی

  • ۱ نظر
  • ۲۷ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۰۸
  • حمید خسروانی

یکی از دوستان خواست  توضیحی درباره ی جمله معروف سقراط که به عنوان بنر بالای صفحه وبلاگ قرار دادم«زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد.» توضیحی بدهم که این را بهانه ایی کردم که کلیاتی درباره ی فلسفه اگزیستانسیالسم هم بگویم و بنده هم بر پایه اطلاعات و درک خود توضیحاتی رو ارائه میدهم.

کلیاتی درباره ی فلسفه اگزیستانسیالیست. (زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد.)

 

به طور مشخص مکتب اگزیستانسیالیست مکتبی است که تقریبا در دو قرن اخیر ایجاد شد و مبدع آن را کی یر کگور میدانند که در الهی بودن فلسفه او شکی نیست اما بعد از او این مکتب به شاخه های الحادی و غیر الحادی تقسیم شد. فلاسفه ایی همچون نیچه، هگل، آلبر کامو، سارترو... را فیلسوفان اگزیستانسیالیست میگویند. اما با مشخصاتی که برای این مکتب ذکر میشود دایره ی کسانی که میتوان لقب اگزیستانسیالیست به آنها داد به اندازه ی گستره تاریخ است. حتی میتوان خیام، مولوی، حافظ، شکسپیر، سقراط، شاملو، اخوان ثالث، فروغ فرخ زاد، قیصر امین پور و... را نیز اگزیستانسیالیست دانست. حتی شما بعد از فهمیدن شعارهای این مکتب (که در ذیل به تفصیل درباره ی آن سخن میگوییم) هرکسی و با هر عقیده ایی را که سخنانش بوی سخنان آنها را بدهد اتیکت اگزیستانسیالیست به او میزنید مثلا ممکن است آن شخص پدر شما، دوست شما، استاد یا حتی بقال سر کوچه تان باشد.

                                                   

این مکتب و فیلسوفانش برخلاف فلاسفه ایی که دغدغه ی دو حوزه ی فلسفه یعنی مابعدالطبیعه و معرفت شناسی را دارند اینها فقط دغدغه ی خود انسان و سرنوشت و زیست او را دراین کره ی خاکی درسر دارند. آنها فلاسفه ایی همچون ارسطو یا ابن سینا یا دکارت یا کانت یا حتی برتراند راسل و ویتگنشتاین را به تمسخر میگیرند و معتقد اند آنها عمر و وقت خود را صرف مطالبی بیهوده کرده اند، مطالبی که هنوز که هنوز است نه تنها بر سر آنها اختلاف است و هیچ توافقی در بین فیلسوفان بر سر آنها موجود نیست بلکه گفت وگو درباره ی آن چیزی جز وقت تلف کردن نیست. مطالبی همچون وجود و ماهیت، جوهر و عرض، حس گرایی و عقل گرایی. به طور مثال آنها میگویند حالا ما بفهمیم که در عالم جوهری هست یا نه یا بدانیم جوهر بدون عوارض وجود ندارد یا میتوان جوهری یافت که بدون عوارض میتوان او را فهمید، چه سودی به حال من انسان دارد، من که معلوم نیست از کجا آمده ام، اینجا چه میکنم، به کجا خواهم رفت، یا من بی آن که کسی به من بگوید و بدون رضایت به این دنیا آمده ام، بعد بدون رضایت هم ازین دنیا میروم (به قول خیام:  آورد به اِضطرارم اوّل به وجود، جز حیرتم از حیات چیزی نفزود، رفتیم به اِکراه و ندانیم چه بود زین آمدن و بودن و رفتن مقصود!) من که این همه شاهد رنج بشر هستم، از قتل و غارت و گرسنگی، بی عدالتی، ظلم و فساد و تبعیض و پوچی زندگی، پس دیگر وجود و ماهیت به چه دردم میخورد! جوهر و عرض به چه درم میخورد! دغدغه ی اصلی منِ انسان باید خودم و تنها خودم باشد، من که آخر سر قرار است با خاک یکسان شوم و بمیرم دیگر حس گرایی یا عقل گرایی، یا فلسفه ذهن و فلسفه زبان یا فلسفه تحلیلی به چه دردم میخورد، یا اینکه بدانم اصالت با ماهیت است یا وجود به چه دردم میخورد، وقتی میبینم تمام عزیزانم یکی یکی میمیرند و به عدم میروند، خودم پیر میشوم و رو به زوال میروم و تمام قوایم را ازدست میدهم و سپس میمیرم و فراموش میشوم، دیگر اینکه بدانم حرکت چیست و چند قسم است و اینکه در جوهر هم حرکت داریم یا خیر به چه دردم میخورد.

                                 

 

در ذیل به مختصری از شعارهای آنها اشاره میشود:

سقراط می گوید وقتی کاهنه ی معبد دلفی اعلام کرد که در این شهر از سقراط داناتر وجود ندارد هرچه با خودم فکر کردم دیدم که هرچه من میدانم بقیه ازمن و حتی برخی بیشتر از من میدانند پس چرا من داناترم؟ به این جواب رسیدم که من میدانم که نمبدانم اما بقیه نمیدانند که نمیداننند. بعد از آن تمام هم وغم خود را بر  سر این گذاشتم که واقعیت ها را یاد بگیرم و دیدم تنها واقعیتی که ارزش دارد عمر خود را بر سر آن بگذارم فقط «منِ انسانی» است و سپس این شعار را گفت: « خودت را بشناس.» حالا فلاسفه اگزیستانسیالیست که پدر معنوی خود را سقراط میدانند این شعار را گرفتند و به چهار قسم تقسیم کردند. ۱. خودت باش. ۲. خود را باش. ۳. خودت را بشناس. ۴. خودت را بهبود ببخش. اولی یعنی فیلم بازی نکن، ادا درنیاور، ریاکاری نکن، هرچه هستی همان باش. به اصطلاح ظاهر و باطنت یکی باشد، رضای دیگران برایت مهم نباشد چون به دست آمدن رضایت همه محال و غیر ممکن است هر آنچه ندای قلبت میگوید انجام بده. اگر پدر ومادر میخواهند به زور تو را دکتر یا مهندس کنند اما تو دوست داری که آهنگساز شوی یا دوست داری نویسنده و کارگردان شوی به حرف علاقه ات و ندای درونت گوش کن و سخن پدرو مادر برایت مهم نباشد.  پس به خودت دروغ نگو و خودت باش. دومی یعنی هی در کار دیگران دخالت نکن، در زنذگی دیگران سرک نکش ، در زندگی دیگران تجسس نکن، تنها خودت برای خودت مهم باشد. اینکه دیگری پول دار و معروف است تو خودت راحرص نده زیرا تو دارای محیط و تربیت و توانایی های بسیار متفاوت از دیگران هستی بنابراین برو و توانایی های خودت را بشناس و سرت در کار خودت باشد و چیزی جز رشد و تعالی خودت برایت مهم نباشد. سومی یعنی به جای اینکه وقتت را صرف علم و مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی کنی به جایش بنشین و در خودت تامل کن، نفس و جسمت را بشناس، توانایی ها و علایق خودت را بشناس و چهارمی همان خود سازی است. این نکته رانیز اضافه کنم که فلسفه اگزیستانسیالیست دارای شاخه ها و توضیحات بسیار مفصلی است که در این مجال نمیگنجد بنابراین برای اطلاعات بیشتر میتوانید به کتاب های مربوطه مراجعه کنید.

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد

 

نیازموده یعنی اگر کسی بدون توجه به علایق، استعدادهای خود، محیط زندگی، و کاملا از سر تقلید و چشم و هم چشمی عملی یا تصمیمی یا کرداری را در زندگی انجام دهد زندگی وی نیازموده و آزمایش نشده است و ارزش زندگی کردن ندارد. هم چنین اگر کسی در مسیر زندگی خود مشغول اعمالی شود که متغیر و بی ثبات و بی ارزش در مقابل کارهای با ارزش و با ثبات و ماندگار باشد زندگی وی نیازموده است که ارزش زیستن ندارد.

 

 

حمید خسروانی

 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۲۱
  • حمید خسروانی
تفاوت حسی موسیقی غربی با موسیقی سنتی ایرانی

فرق موسیقی سنتی با موسیقی غربی

 

                                                        

 

 

      با این که خودم همیشه هرنوع موسیقی رو گوش میدم از پاپ و راک و جاز و رپ و کلاسیک و بدون کلام و باکلام و فولکلور و محلی و  ملل و سنتی و آواز، و بسته با حال و احوالاتم گوش به یکی از اونها فرا میدم و سرجاش واقعا لذت وافری میبرم اما هرموقع توجه کردم دیدم که موسیقی که از غرب نشأت گرفته از جمله راک و جاز و پاپ و حتی تا قسمتی کلاسیک، تخیلم رو پر مشغله میکنه، ضربان قلبمو بالا میبره، درونم دچار تشویش میشه و بعد از پایان شنیدنم دچار رخوت و افسردگی و گاها پوچی میشم.

   البته اظهر من الشمسِ که من در مقام خوب یا بد جلوه دادن هیچ کدوم از سبکا نیستم چون همشون قسمتی از هنر هستن و هنر ذاتا خوب وبد بردار نیست و هر سبکی از هنر جلوه ایی از حقیقت رو برملا میکنه و ذاتا و فی نفسه ارزشمند هستن. اما خب یک اینجور حسی بهم دست میده، نمیدونم شاید فقط برای من اینجوری باشه اما تاجایی که میدونم و  با دوستان صحبت کردم اوناهم با من هم رأی اند، البته من احتمال میدم این نشأت گرفته از روح شرقی و ایرانی من باشه با پشتوانه ی تربیتی و اسلامی و محیطی که در اون رشد کردم. از این طرف هرموقع موسیقی سنتی گوش میدم، مثلا دستگاهایی مثل سنتور و تار و تمبک و نی و کمانچه و دف و ... یا آواز سنتی، درطی شنیدن اون نه تنها تخیلم مشغول نمیشه و ضربان قلبم بالا نمیره بلکه به شدت آروم میشم و انگار تشتی از آب خنکرو، رو سرم خالی میکنن  و دچار آرامش خاصی میشم و به شدت به تفکر و تأمل در باب انسان و خدا و زندگی بعد از مرگ و عشق و... وا داشته میشم. بعد از شنیدن هم که خود به خود یه سکوت خاصی منو فرا میگیره و سعی میکنم چند دیقه ایی اصلا حرف نزنم و میشینم و باخودم میگم تاحالا برای آخرتم، برای جبران فرصتایی که از دست دادم چکار کردم. شاید فک کنید که دارم اغراق میکنم اما واقعا در مورد من مشخصأ اینگونه است. 

   البته منکر ارزش های موسیقی از جمله راک و رپ و پاپ و جاز نمیشم چون موسیقی هایی که ذکر کردم آدم رو به تحرک و ورزش وا میداره و باعث تخلیه هیجانی مخاطب میشه و اگر در یک محیط باز که جای تحرک باشه، شنیده شن به شدت برای تخلیه هیجانی و یک رفرش دوباره برای انسان مفیدن و هم چنین گاهی یک شعری که در قالب رپ یا راک و ... خونده میشه دارای تاثیرات مفید اجتماعیه که با انتقاداتی که توشون صورت میگیره باعث رشد و آگاهی جامعه میشن. اما خب نمیدونم یه اینجور حسی من نسبت بهشون دارم. شایدم اگه به یه اروپایی اینا رو بگم اون بگه اتفاقا برعکس! اما استنباط من اینه که اگه یه آواز سنتی برای یه آمریکایی یا اروپایی بزاری همین حس منو داشته باشه و گفته ام رو تصدیق کنه. 

    احتمال میدم که ما ایرانی ها به دلیل اینکه فرهنگمون با عرفان و اسلام گره عجیب و سختی خورده اینجور هستیم، یعنی گام ها و دستگاه های موسیقی سنتی همیشه گرایشی به معنویات و روحیات و مسائل آسمانی و ملکوتی دارن و تصویرگر خروج از مادیات و مشغله های دنیوین و گرایش به عشق های آسمانی و ملکوتی دارن و این مسئله اونجایی پررنگ و درخشان میشه که همراه موسیقی، آوازی همراه میشه که داره اشعاری رو میخونه که یک سره و تام و تمام دم از معرفت و عشق و خدا و بهشت و کنار گلگشت مصلا و ملکوت و فرشته و مجردات و عرفان و پیر مغان و پیر طریقت و مرگ و اتحاد و وحدت وجود و تفکر و توکل و شاهد و ساقی و ... اینجور چیزا میزنه.  ولی شما اگه موسیقی های که در سبک غربی هستن و حتی دستگاهای موسیقی  و حتی آلات موسیقی مثل گیتار و گیتار برقی و فاگوت و ویولا  و ویلنسل، کنترباس، فلوت، ترومپت و پیانو توجه کنید حس آرامش بخش عجیبی که موسیقی سنتی داره، ندارن.

    نکته بسیار قابل توجهی که وجود داره اینه که وقتی با آلات غربی، دستگاه های ایرانی زده میشه همون حس آرامش بخش رو داره یعنی رنگ ایرانی بودن به خودشون میگیرن، مثال های بولد و درخشان اون استاد بزرگی مثل مرحوم جواد معروفیه که پیانوی سنتی اون الحق والانصاف عزیز و دلکش و ایرانیه، یا وقتی مرحوم استاد پرویز یاحقی موسیقی سنتی رو با ویولون میزنه آدم شک میکنه که این ساز غربی باشه. پس همه چی از دستگاه ها و گام های موسیقی سنتی ایرانی ناشی میشه و به نظر شخصی بنده این دستگاه ها و گام ها نیز نشأت گرفته از روحیه ی والا و بسی ارزشمند فرهنگ و تمدن ایرانیه که همیشه و از روزهای نخستین تمدن ایران، ایرانی ها مردمانی یکتاپرست و  متمایل  به ساده زیستی و خانواده و ترجیح رشد روحی ومعنوی و عقلانی به جای رشد مادی و فیزیکی  هستن. 

    من بدون تعارف و بی تعصب میگم که اینها همه نظرات شخصی و ذوقی بنده هست که البته شاید برخی از شما دوستان لطف داشته باشید و برخی از اونا رو درست و مستدل بدونید. و اگر احیانا نظری در این مورد چه مخالف و چه موافق داشته باشید مطمئن باشید که با گوش جان پذیرا هستم.

 

کوچکترین شما حمید خسروانی
 

  • ۰ نظر
  • ۰۸ شهریور ۹۷ ، ۱۸:۳۲
  • حمید خسروانی


چرا صحبت‌کردن به زبان انگلیسی این‌قدر مشکل است؟

شما بسیاری از کلمات را بلدید، حتی بارها آنها را شنیده‌اید؛ با استفاده از تکنیک‌های مختلف یادگیری این لغات را تمرین کرده‌اید؛ احتمالا می‌توانید فکر کنید که چه می‌خواهید بگویید ولی لغات مورد نظر در دهان‌تان نمی‌چرخد؛ در این مقاله بررسی می‌کنیم که چرا این مهارتِ به ظاهر آسان، این‌قدر مشکل ایجاد می‌کند؟ و راه‌هایی برای یادگیری مکالمه زبان انگلیسی به شما معرفی می‌کنیم.

 


چرا یادگیری مکالمه زبان انگلیسی سخت است؟


برای پاسخ‌دادن به این سؤال، باید بدانید که یادگیری زبان از دو بخش تشکیل شده: ورودی و خروجی.

ورودی یعنی گوش‌ دادن و خواندن –همه‌ی اطلاعاتی که به زبان انگلیسی جذب می‌کنید. خروجی یعنی نوشتن و صحبت‌کردن. بخش خروجی معمولا برای افراد سخت‌تر است، بنابراین در این مقاله بیشتر در مورد این بخش صحبت خواهیم کرد.

وقتی نوبت صحبت‌کردن می‌رسد و برای برخی افراد نوبت نوشتن، قفل‌کردن ذهن باعث کندی در صحبت‌کردن می‌شود. شما جمله‌ی ساده‌ای در ذهن‌ دارید، اما به دلیلی گفتن آن برای‌تان بسیار سخت می‌شود؛ گویا زبان اصلا برای گفتن آن نمی‌چرخد. حال ببینیم چرا این اتفاق می‌افتد:

چون به‌اندازه‌ی کافی ورودی واقعی ندارید
وقتی که در جایی هستید که به زبان انگلیسی خیلی صحبت نمی‌شود و شما می‌خواهید مکالمه‌ی انگلیسی یاد بگیرید، ممکن است دریافت ورودی واقعی به زبان انگلیسی سخت باشد. پس چطور می‌توانیم تقریبا مانند یک انگلیسی‌زبان صحبت کنیم؟

کتاب‌های درسی -به همراه سایر منابع آموزش زبان انگلیسی، برای کسانی که زبان اول‌شان انگلیسی نیست – کاری می‌کنند که مکالمه زبان انگلیسی ساده‌تر و روان‌تر به‌نظر آید. در این منابع، اصطلاحات،‌ زبان روزمره، لهجه، سرعت زیاد مکالمه و نکات غلط گرامری حذف می‌شوند، تا درک آسان‌تری از زبان انگلیسی برای شما ایجاد شود.

قبل از اینکه تمرین مکالمه را شروع کنید، باید تمرین درک زبان انگلیسی واقعی را شروع کنید.

خوشبختانه، FluentU برای همین هدف ساخته شده. FluentU ویدئوهای واقعی مانند مصاحبه، مکالمه، برنامه‌های خبری و سخرانی‌های انگیزشی درست می‌کند و آنها را به درس‌های زبان به صورت شخصی‌سازی‌شده در اختیارتان قرار می‌دهد. کافی است شما فقط راحت بنشینید و ویدئو را به همراه زیرنویس آن نگاه کنید.

همچنین شما می‌توانید از ابزار یادگیری تعاملی مانند فلش‌کارت‌ها و لیست‌های لغت استفاده کنید. همه چیز شخصی‌شده تا با سبک یادگیری و سطح دانش زبان انگلیسیِ شما هماهنگ باشد. سطح دانش زبان انلگیسیِ شما از روی ویدئوهایی که تماشا کرده‌اید، تعیین می‌شود. این برنامه برای تمرین مکالمه زبان انگلیسی بسیار مناسب است.

 

مهارت مکالمه از همه کمتر تمرین می‌شود

شاید شما کمتر مکالمه تمرین می‌کنید و ترجیح می‌دهید موقع صحبت‌کردن، بیشتر ساکت باشید و گوش بدهید. دلیلش شاید این است که به‌اندازه‌ی کافی برای صحبت‌کردن اعتماد‌ به‌ نفس ندارید. یا شاید به این دلیل است که در خانه یا در کلاس زبان انگلیسی بیشتر زمان یادگیری شما برای خواندن، نوشتن و شنیدن صرف می‌شود. اگر یک همراه مکالمه‌ی خوب نداشته باشید، یا اینکه در یک کشور انگلیسی زبان زندگی نکنید، تمرین‌کردن مکالمه زبان انگلیسی ممکن است خیلی سخت باشد.

برای همین است که عموما، این نوع از خروجی کمتر از همه تمرین می‌شود. ممکن است فکر کنید مکالمه با افراد خیلی آسان باشد، ولی بیشتر مواقع این‌طور نیست.

مکالمه زبان انگلیسی ممکن است استرس‌آور باشد


خوب، حالا در جمعی قرار گرفته‌اید که همه به زبان انگلیسی حرف می‌زنند. به حرف‌های آنها گوش می‌دهید، می‌فهمید چه می‌گویند و دوست دارید با آنها وارد مکالمه شوید.

ولی وقتی باید صحبت‌کردن را شروع کنید، آن‌قدر عصبی می‌شوید که کف دست‌تان عرق می‌کند. اگر کلمه‌ای را اشتباه بگویید یا غلط داشته باشید مردم چه فکری می‌کنند؟ اگر حرف شما را نفهمند چه؟ اگر باعث شوید مکالمه‌ای که تا قبل از این برای افراد خوشایند بود سرد شود، چه می‌شود؟

همه‌ی اینها نکات معمول و قابل درکی هستند که باعث می‌شوند موقع صحبت‌کردن نگران شوید. این موضوع است که باعث می‌شود صحبت‌کردن، سخت‌ترین بخش زبان‌آموزی باشد. پس ناراحت این مسئله نباشید، کاملا طبیعی است. کارهای زیادی هست که می‌توانید برای غلبه به این مشکل انجام دهید.

 

شش راه برای تمرین مکالمه زبان انگلیسی در هر روز:


۱. از فناوری مورد علاقه‌ی خود استفاده کنید
پیشرفت فناوری باعث شده زندگی ما آسان‌تر شود. کارها، مخصوصا یادگیری زبان انگلیسی با استفاده از فناوری، کارآمدتر انجام می‌شوند. مطمئنا می‌توانید بدون استفاده از فناوری هر کدام از جنبه‌های زبان را تمرین کنید (خواندن، نوشتن، صحبت‌کردن و شنیدن). ولی رایانه، تلویزیون، گوشی هوشمند و تبلت به ما کمک می‌کنند تمرین یادگیری را سرعت ببخشیم و کارها را سریع‌تر و مؤثرتر انجام بدهیم.

حال چگونه می‌توانید برای تمرین مکالمه زبان انگلیسی از فناوری کمک بگیرید؟

وقتی از گوگل استفاده می‌کنید، از گزینه‌ی «صحبت‌کردن» استفاده کنید. اگر به همراه دستگاه خود میکروفون دارید، مثلا گوشی هوشمند یا کامپیوتر، خیلی راحت می‌توانید از این مورد استفاده کنید. ببینید که گوگل حرف شما را متوجه می‌شود و کلمات درست را سر جای خود می‌نویسد یا نه.
کسی را پیدا کنید که با او به‌صورت آنلاین انگلیسی صجبت کنید، وبسایت‌هایی مانند My Language Exchange برای این کار مناسب هستند.
در skype با دوستان و اعضایی از خانواده که می‌توانند انگلیسی صحبت کنند، مکالمه کنید.
با استفاده از برنامه‌های پیام‌رسانی مانند WhatsApp چت کنید، و پیام‌های صوتی کوتاهی را برای دوستان به انگلیسی ضبط کنید.


۲. از وبسایت Verbling Community استفاده کنید


وبسایت Verbling Community چند گروه چت با اندازه‌های متفاوت است. اندازه‌ی گروه‌ها به این بستگی دارد که سازنده‌ی گروه اجازه‌ی حضور چند عضو را بدهد. سازنده‌ی گروه همچنین می‌تواند سطح توانایی‌ها را تعیین کند؛ به این معنی که افراد می‌توانند گروه‌هایی به‌وجود بیاورند که برای نیازهای زبانی خودشان مناسب است. می‌توانند انتخاب کنند که دوست دارند با دو زبان‌آموز پیشرفته یا چهار زبان‌آموز مبتدی صحبت کنند.

می‌توانید از این وبسایت به‌طور رایگان برای صحبت با انگلیسی‌زبانان یا با زبان‌آموزان انگلیسی صحبت کنید. افراد اشتباهات شما را درست می‌کنند و کسی قضاوت منفی در مورد اشتباهات شما ندارد. همه زبان‌آموز هستند و شما را درک می‌کنند.

موضوع بحث‌ها کاملا آزاد هستند؛ در مورد هر موضوعی که می‌خواهید، می‌توانید حرف بزنید. سازنده‌ی گروه نیز می‌تواند موضوع بحث را انتخاب کند.

معمولا همه با سلام و احوال‌پرسی شروع می‌کنند، برای همین، این بخش از مکالمه‌ی انگلیسی خیلی برای‌تان آسان خواهد شد. احوال‌پرسی‌کردن با مردم به زبان انگلیسی برای‌تان مثل آب خوردن می‌شود!

به مرور زمان که بیشتر و بیشتر حرف می‌زنید (بدون اینکه از اشتباهات خود خجالت بکشید)، می‌بینید که مکالمه زبان انگلیسی شما خیلی پیشرفت کرده. پیشرفت در مکالمه، یعنی اینکه آماده هستید به مرحله‌ی بعدی بروید و مکالمات پیشرفته‌تری را شروع کنید.

۳. از Hello Talk استفاده کنید


Hello Talk یک برنامه‌ی متن-محور است که با استفاده از فرمت پیام‌رسانی، مکالمه زبان انگلیسی را به شما می‌آموزد. در این برنامه، شما با انگلیسی‌زبانانی آشنا می‌شوید که می‌توانید با آنها بر اساس توانایی‌های خود مکالمه داشته باشید.

هر زبانی را می‌توانید برای این برنامه انتخاب کنید. خوشبختانه بیشتر افراد مثل شما این برنامه را برای تمرین زبان انگلیسی استفاده می‌کنند. بنابراین تعداد زیادی از افراد هستند که می‌توانید با آنها تمرین کنید. ولی اگر خواستید فقط صحبت‌کردن انگلیسی را تمرین کنید، این برنامه چطور می‌تواند به شما کمک کند؟

یک گزینه‌ی فوق‌العاده روی کیبورد هست که به شما اجازه می‌دهد پیام‌های صوتی برای دیگران بفرستید. آنها هم می‌توانند با پیغام صوتی به شما پاسخ دهند، اما اگر طرف مقابل پاسخ را به صورت صوتی ارسال نکرد، خود برنامه می‌تواند این پیام‌ها را برای شما بخواند. صدای برنامه خیلی واضح است و می‌تواند در تلفظ کلمات به شما کمک کند.

۴. برنامه‌ی WordReference Dictionary را دانلود کنید


WordReference ابزاری مناسب برای زبان‌آموزان است. این برنامه فراتر از یک فرهنگ لغت است و فایده‌های دیگری هم دارد. برای مثال هر جا بروید با شما می‌آید. دیگر لازم نیست یک کتاب سنگین را با خود حمل کنید و ساعت‌ها وقت بگذارید تا به دنبال کلمات بگردید. WordReference از سایر برنامه‌های مشابه بهتر عمل می‌کند، چون دو ویژگی دارد که به شما مجال تمرین مکالمه می‌دهد:

اول اینکه این برنامه لغت‌ها را برای شما می‌خواند. این امکان به تلفظ شما خیلی کمک می‌کند، اما برای استفاده‌ی بهتر از این ابزار در جهت تقویت مهارت مکالمه‌، باید کلمه را دقیقا مانند تلفظ برنامه تکرار کنید. می‌توانید لهجه‌ی بریتانیایی یا آمریکایی را برای برنامه انتخاب کنید.

امکان دوم این است که می‌توانید به آسانی لغات را جست‌وجو کنید و ببینید که در یک متن چطور از این کلمات استفاده می‌شود. هر زمانی که به دنبال کلمه‌ای می‌گردید، برنامه هم معنی آن کلمه و هم یک جمله به عنوان نمونه به شما نمایش می‌دهد. این مثال فقط یک جمله اولیه نیست، بلکه جمله‌های واقعی از تمام جهان است که به شما نشان می‌دهد، این کلمه چطور مورد استفاده قرار می‌گیرد. به این ترتیب هرگز در مورد استفاده‌ی درست از کلمه شک نمی‌کنید.

به‌علاوه، اتاق‌های گفت‌وگویی هستند که در آن زبان‌آموزان می‌توانند سؤالات خود را از هرکسی در دنیا بپرسند و افراد پاسخ آنها را می‌دهد! می‌توانید به این اتاق‌های گفت‌وگو سر بزنید تا توضیحات انگلیسی‌زبانان در مورد استفاده از کلمات انگلیسی را بخوانید. این امکان به شما کمک می‌کند، زمینه‌های فرهنگی در استفاده از کلمات را متوجه شوید.

همه‌ی این امکانات برای تمرین صحبت‌کردن بسیار مناسب هستند چون می‌توانید جمله را بلند برای خودتان تکرار کنید یا می‌توانید زمانی را به یاد آورید که این جمله در جایی استفاده شده و شما متوجه نشدید که چرا این کلمه به کار رفته.

۵. روز خود را مانند یک برنامه‌ی مستند تلویزیونی روایت کنید
گاهی‌اوقات می‌خواهیم از فناوری‌های اطراف خود فرار کنیم! نگران نباشید، روش‌های جالب و خلاقانه‌ی زیادی برای تمرین مکالمه زبان انگلیسی، بدون استفاده از فناوری وجود دارد.

برای مثال، تا حالا فکر کرده‌اید که اگر زندگی‌تان یک برنامه مستند تلویزیونی بود، چه می‌شد؟

در طول روز، با توضیح‌دادن کارهایی که انجام می‌دهید، مردم و مشکلاتی که با آنها مواجه هستید، می‌توانید مکالمه‌ی انگلیسی را تمرین کنید. طوری با خود حرف بزنید که انگار میلیون‌ها بیننده در مقابل شما هستند و دوست دارند در مورد زندگی شما بدانند. اگر چیزی در مورد بخشی از زندگی برای‌تان سخت بود، در مورد این حرف بزنید که چطور غلبه بر آن مانع، برای شما سخت یا آسان بود.

زمانی که آشپزی می‌کنید، توضیح دهید که چه می‌پزید و دستور پخت آن چیست. مرحله‌به‌مرحله پخت را توضیح دهید و بگویید چرا این غذا را دوست دارید. وقتی یک برنامه ورزشی نگاه می‌کنید، سعی کنید اتفاقات مسابقه را مانند یک گزارش‌گر واقعی توضیح دهید.

این تمرین مکالمه، هم جالب و هم مؤثر خواهد بود. می‌توانید از آن برای موضوعات مهمی که در طول روز به آن فکر می‌کنید، استفاده کنید. می‌بینید که وقتی به کلمات نیاز دارید چه تعداد از آنها را می‌توانید به خاطر بیاورید. می‌فهمید که کجا گیج می‌شوید و کدام نکات گرامری موقع صحبت‌کردن برای شما سخت‌تر است.

وقتی مجبورید حرف خود را به این دلیل که لغتی را به یاد نمی‌آورید، قطع کنید؛ این کار را نکنید و به جای آن از جمله‌ای برای توصیف آن مفهوم استفاده کنید. این به شما کمک می‌کند خلاق‌تر شوید. اگر احتمالا موقع حرف‌زدن قلم و کاغذ در دسترس دارید، کلمات و عبارت‌هایی را که فراموش کرده‌اید یادداشت کنید. بعدا می‌توانید آنها را جست‌وجو کنید و در مکالمات آینده از آنها استفاده کنید.

فقط کافی است با لذت این تمرین‌ها را انجام بدهید، آن وقت است که می‌بینید بدون اینکه خودتان متوجه باشید، صحبت کردن‌تان هم بهتر می‌شود.

۶. همه چیز را بدون فکر‌کردن ترجمه کنید
این تمرینی است که می‌توانید در بخش‌های مختلفی از زندگی روزمره‌ی خود از آن استفاده کنید، درست مانند تمرین مستند تلویزیونی. وقتی این کار را دائما انجام می‌دهید، برای شما عادت می‌شود. عادت خیلی خوبی است، نه؟ برای مثال دارید رانندگی می‌کنید و تابلوی تبلیغاتی را می‌بینید که جمله‌ای جالب روی آن نوشته شده. ببینید که می‌توانید آن را ترجمه کنید و جمله‌ی انگلیسی خود را با تلفظ درست بلند بخوانید.

فراموش نکنید اگر کمک لازم داشتید از برنامه‌هایی که به شما معرفی کردیم، استفاده کنید!

درست مانند قبل، این کار را می‌توانید برای موقعیت‌های مختلف انجام بدهید. ببینید که در طول روز چقدر می‌توانید این تمرین‌ها را انجام بدهید تا بالاخره موفق شوید مهارت‌ مکالمه انگلیسی خود را تقویت کنید و در مسیر هرچه روان‌تر صحبت کردن گام بردارید. 

 

روش هایی برای بهبود مکالمه زبان انگلیسی بدون پارتنر :

 

۱. به زبان انگلیسی فکر کنید

گاهی اقات صحبت کردن درباره‌ی یک موضوع به انگلیسی سخت نیست، بلکه مشکل در خصوص فکر کردن درباره‌ی آن است.

چنانچه به زبان مادری، فکر می‌کنید اما صحبت کردن شما به انگلیسی است مدام در ذهن خود مجبور به‌  ترجمه هستید.‌ البته که  ترجمه کار ساده‌ای نیست! حتی افرادی که به چند زبان مسلط هستند در هنگام تعویض زبان دچار مشکل می‌شوند.

راه حل این مشکل این است که به انگلیسی فکر کنید. شما می‌توانید این کار را در هر مکان و در هر زمان انجام دهید. پس در تمام افکار روزمره‌ی خود، از سفارش غذا گرفته تا تصمیم گیری‌های دیگری از انگلیسی فکرک ردن استفاده کنید. حتی سعی کنید برای پیدا کردن‌ ترجمه‌ی لغات از یک دیکشنری انگلیسی به انگلیسی استفاده کنید. استفاده از زبان مادری در‌ ترجمه‌ی لغات انگلیسی به هیچ عنوان پیشنهاد نمی‌شود. با انگلیسی فکرک ردن، پس از مدتی متوجه خواهید شد که زبان انگلیسی شما تا حد بهتر شده است.

۲. با خودتان انگلیسی صحبت کنید.

هر زمان که در منزل بوده یا در محیط دیگری تنها هستید می‌توانید با خودتان انگلیسی صحبت کنید.

اگر قبلا به زبان انگلیسی فکر کرده‌اید، این باز سعی کنید با صدای بلند همان افکار را بازگو کنید. انگلیسی صحبت کردن با صدای بلند، حتی اگر کسی نباشد که اشتباهات شما را اصلاح کند به شما کمک خواهد کرد که راحت‌تر انگلیسی صحبت کنید.

۳. از یک آینه استفاده کنید

هر زمان که می‌توانید، چند دقیقه در مقابل آینه بایستید و با خود صحبت کنید. به این منظور، موضوعی را انتخاب کرده و حدود ۲ تا ۳ دقیقه درباره‌ی آن صحبت کنید.

فایده‌ی تمرین کردن ان است که در هنگام صحبت کردن، دهان صورت و حرکات بدنی خود را تماشا می‌کنید. علاوه بر این، این کار باعث می‌شود که هنگام صحبت کردن با دیگران خبره و وارد به نظر بیایید!

۲ تا ۳ دقیقه بدون توقف صحبت کنید. چنانچه معادل انگلیسی کلمه‌ای را نمی‌دانید، آن را به شیوه‌ای دیگر بیان کنید. پس از پایان مکالمه ۲ تا ۳ دقیقه‌ای خود می‌توانید به دنبال معادل انگلیسی کلمه‌ی مورد نظر بگردید. این تمرین به شما کمک خواهد کرد تا معنی کلماتی که نمی‌دانید را پیدا کنید.

۴. به روان بودن مکالمه تمرکز کنید نه دستور زبان!

معمولا هنگام صحبت کردن به زبان انگلیسی، چند بار متوقف می‌شوید؟

هر چه تعداد دفعات توقف شما بیشتر باشد، اعتماد به نفس و راحتی شما کم‌تر خواهد شد. پس هنگام تمرین مکالمه در آینه، بدون توقف و مکث بین کلمات، خود را به چالش بکشید.

ممکن است جمله‌بندی‌های شما از نظر دستور زبان و گرامر کاملا درست نباشند اما عیبی ندارد. چنانچه به جای دستور زبان، بر روان بودن مکالمه تمرکز کنید، منظور شما بهتر درک خواهد شد. ضمن این که با ادامه‌ی این تمرین می‌توانید قوانین گرامر و واژگان را بهتر یاد بگیرید.

۵. عبارت‌های زبان پیچ را امتحان کنید.

زبان پیچ‌ها مجموعه‌ای از کلمات دشوار و شبیه هم هستند که به سرعت گفته می‌شوند. برای مثال، یک نمونه‌ی زبان پیچ در انگلیسی این جمله است: The thirty-three thieves thought that they thrilled the throne throughout Thursdayسعی کنید آن را چند بار تکرار کنید! البته که کار آسانی نیست.

۶. گوش بدهید و تکرار کنید

آیا برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی انگلیسی زبان را تماشا می‌کنید؟ از این ابزارها برای بهبود روان شدن مکالمه‌ی خود استفاده کنید. قسمت کوچکی از یک نمایش را انتخاب کرده و خط به خط آن را تکرار کنید. سعی کنید لحن، سرعت و حتی لهجه‌ی خود را مطابقت دهید. مهم نیست در این میان چند واژه‌ای را هم از قلم بیاندازید بلکه مهم این است به گفتگو ادامه دهید. سعی کنید صدای شما مشابه گویندگان بومی باشد!

۷. به استرس صداها توجه کنید

در زبان انگلیسی، بخش‌هایی از کلمات و جملات با فشار و تاکید بیشتری تلفظ می‌شوند.

برای شناسایی استرس‌های کلمات به صحبت کردن گویندگان بومی توجه کنید و سعی کنید همانند آن‌ها تکرار کنید.

این کار نه تنها به شما کمک می‌کند که به خوبی صحبت کنید بلکه سوء تفاهم‌های زبانی را هم کاهش می‌دهد. گاهی اوقات قرار دادن استرس اشتباه بر روی یک هجا، معنی کل کلمه را تغییر می‌دهد.

۸. آهنگ‌های انگلیسی بخوانید

خواندن آوازهای مورد علاقه در زبان انگلیسی کمک می‌کند که بیشتر مسلط بشوید. در ابتدا می‌توانید از اهنگ‌های تیلور سویفت و جیسون مرز شروع کنید. چنانچه بخواهید خود را وارد چالش سخت‌تری کنید، رپ را امتحان کنید!

رپ یک راه عالی برای تمرین انگلیسی است زیرا اغلب عبارات به صورت جملات منظم گفته می‌شوند. با این حال، ریتم آهنگ‌های رپ، قوی‌تر و سریع‌تر است. در این میان برخی از کلمات ممکن است معنادار به نظر نرسند اما اگر هم‌صدا با یک رپر ادامه دهید، می‌توانید زبان انگلیسی خود را روان‌تر کنید.

۹. از هر کلمه، کلمه‌ی جدید یاد بگیرید

با یاد گرفتن فرم‌های مختلف هر کلمه، یادگیری انگلیسی را برای خود ساده‌تر کنید. این کار را به خصوص در زمانی انجام دهید که می‌خواهید واژگان جدیدی یاد بگیرید. به عنوان مثال، چنانچه کلمه‌ی Write را یاد گرفتید در کنارش کلمات Wrote وWritten را هم بیاموزید.

قرار دادن شکل درست هر کلمه در جملات بسیار مهم است. این دانش به صحبت کردن شما بسیار کمک خواهد کرد.

۱۰. به جای یادگیری کلمات، عبارت‌ها را یاد بگیرید

ممکن است بخشی از زبان انگلیسی را با گرامر درست و واژگان صحیحش یاد گرفته باشید در حالی که یک انگلیسی زبان نیتیو یا بومی به این شکل صحبت نمی‌کند.

برای مثال شما می‌گویید: «how do you feel today» در حالی که یک انگلیسی زبان می‌گوید: «how’re you doing» یا «what’s up» یادگیری این  اصطلاحات و عبارت‌ها باعث می‌شوند که انگلیسی صحبت کردن شما طبیعی‌تر به نظر برسد.

۱۱. از عبارت‌های مرسوم‌تر استفاده کنید

در هنگام صحبت به زمان مادری خود از چه عبارت‌هایی بیشتر استفاده می‌کنید؟

در خصوص زبان انگلیسی هم سعی کنید تا از کلمات و عبارت‌های رایج‌تر استفاده کنید. دانستن این کلمات در انگلیسی کمک خواهد کرد که انگلیسی را به خوبی زبان مادری خود صحبت کنید.

۱۲. هدف خود را از یادگیری زبان انگلیسی مشخص کنید

آیا به دلیل خاصی به دنبال یادگیری زبان انگلیسی هستید؟ برای مثال ممکن است هدف شما از یادگیری زبان انگلیسی کار کردن در یک شرکت انگلیسی زبان باشد. در این صورت، تمرین انگلیسی به شما کمک خواهد کرد تا مصاحبه‌ی بهتری از خود ارائه دهید. آیا می‌خواهید برای دیدن دوستان خود به آمریکا سفر کنید؟ بنابراین نوع یادگیری انگلیسی شما با حالت قبل تفاوت خوهد داشت.

۱۳. سخت نگیرید!

در یادگیری مکالمه‌ی روان انگلیسی، می‌توانید بهترین دوست یا بدترین دشمن خود باشید. می‌دانیم که سخت است اما هنگام انگلیسی صحبت کردن خود نباید نگران شوید. پس آرامش خود را حفظ کنید.

چنانچه در حین صحبت کردن گیج شدید یک نفس عمیق بکشید و ادامه دهید. اگر مجبور شدید، شمرده‌تر صحبت کنید. کمی به خود زمان بدهید و به جمله‌ی بعد فکر کنید.

۱۴. به زبان انگلیسی برای خود داستان بگویید

یک راهکار جالب برای یادگیری زبان انگلیسی این است که داستانی را که به خوبی می‌دانید، به زبان انگلیسی تعریف کنید. به یاد داشته باشید که هنگام بازگویی داستان، فکر کردن‌تان هم به زبان انگلیسی باشد. ضمن این که به جای دستور زبان صحیح به روان صحبت کردن خود توجه کنید. هر جمله از داستان را بلند برای خود بگویید.

در نهایت، حتی اگر هیچ کسی را ندارید که به زبان انگلیسی با شما صحبت کند، باز هم می‌توانید با اعتماد به نفس و تمرین، مهارت مکالمه‌ی انگلیسی خود را تقویت کنید.

در بعضی موارد، تمرین صحبت کردن با خودتان، فراگیری این مهارت را ساده‌تر هم می‌کند!

refrence: https://www.chetor.com/59653

https://www.724press.com/social/8053

  • ۰ نظر
  • ۲۹ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۱
  • حمید خسروانی

#درد دل

 

#سوگند بنده: خدا گواه است که ذره ایی غرور در مورد دانش خود ندارم چون میدانم هنوز در الفبای کلاس اول هم مشکل دارم چه رسد به این که هنوز بدانم فلسفه اصلا چیست! بنابراین بعد از خواندن این دل نوشته عاجزانه خواهش دارم صادقانه قضاوت کنید.سپاسگذارم.

#شرح موضوع: 
مدتی بود که به خاطر بحث در مورد یک سری مسائل فلسفی با یکی از دانشجویان دکتری دانشگاه، کاملا در اغما و افسردگی به سر میبردم. 

میدانید چرا؟ چون ایشان قبل از اینکه بحثی بکنیم یا اگر من از او سوالی در جایگاه شاگرد و ایشان در جایگاه استاد! میپرسیدم قبل از دادن هر پاسخی مرا به دو چیز متهم میکرد: یکی اینکه تو هنوز مفاهیم اولیه خیلی ساده فلسفه را بلد نیستی و آنها را اشتباه فهمیده ایی. بنابراین مرا به کتاب هایی که بیش از پنج بار خوانده و با دوستانم مباحثه کرده بودم حواله میداد. و دوم اینکه تو عمر خودت را تلف کرده ایی هرچه یاد گرفته ایی بر باد فنا است. و سوالات مرا بی پاسخ رها میکرد.

بعد از این صحبت ها به خاطر اینکه به این بزرگوار اطمینان کرده بودم سخنانش در من اثر بسیار دلخراشی بر جا گذاشت و کلا از تمام تلاش های خود نا امید شده بودم. به دلیل حجم عظیمی از تعاریفی که از او در افواه دانشجو و استاد پیچیده است.

تا اینکه مطلع شدم با برخی از دوستان هم چنین برخوردی داشته است.

بنابراین تصمیم گرفتم (به جان خود و مادرم قسم که اصلا قصد سنجش علمی ایشان رانداشتم چون کاملا آگاه هستم که پرسش از کسی برای سنجش علمی او کاملا امری غیر شرعی و غیر اخلاقی است بلکه فقط و فقط برای اینکه ظن خود را در مورد دانش خود به یقین برسانم که آیا اگر ایشان راست میگوید زودتر برای این بلای خانمان سوزی که سرم آمده فکری بکنم و اگر خلاف آن ثابت شد به این مسیرم همچنان با توکل بر خدا با سرعت ادامه بدهم.) که از او دو سوال بسیار بسیار ساده، که حتی دانشجوی ترم دو فلسفه با کمی تفکر به آنها پاسخ میدهد و مطمئنما شما هم بعد از خواندن، آنها را پیش پا افتاده میدانید از او با ترفندی که پاسخ را از زیر زبانش بیرون بکشم پرسیدم. 

اما سوال های من و پاسخ ایشان:
(نپرسید به چه نحوی پاسخ را از زیر زبانش بیرون کشیدم.)👇👇👇

سوال اول:

بنده: معقول ثانی فلسفی دارای مابه ازای عینی در خارجه؟ یا منشاء انتزاع داره؟ 

دکتر : خخخخ چه غلطا اول تو به  من بگو معقول ثانی فلسفی چیه تا حالا ببینم اگه بلد بودی تا جوابتو بدم. 

بنده: خیلی ساده و خلاصه بگم معقول ثانی فلسفی مفهومیه که از سنجش و مقایسه دو شی که وجود یکی از اونها به دیگری وابسته اس به دست میاد مثل علت و معلول.

(حالا جواب اوشون)
دکتر: 😳😳😳 صب کن ببینم. چی... یه بار دیگه بگو. خاک بر سر این دانشگاه بکنن که بودجه صرف تو و امثال تو میکنن. اوضات خرابه به خدا نه نه برو فلسفه رو از صفر شروع کن . وا مصیبتا.

بنده:😢😢😢 جدی میگی؟ 

ایشان: پ ن پ. من با استاد راهنمام هم شوخی نمیکنم تو که ...شم🙊 نیستی. اصلا صب کن تو یه جا بیار که این تعریف اورده باشه تا من اسم خودمو عوض کنم.( در پایان متن آورده شده.)
خب اما حالا یه رحمی بهت میکنم و جوابتو میدم هرچند جواب منو ندادی. معقول ثانی فلسفی دارای مابه ازاء عینیه. 

بنده: (البته تو دلم😳-😝-😭 کلا گیرپاژ کردم خلاصه.)

سوال دوم:

بنده: خب اصلا اینو ولش کن. ممنون از پاسخ خوبت👍 حالا دکتر من مدتیه گیر کردم که مفهوم جوهر معقول ثانیه یا جز مفاهیم اولی؟ (دوستان در نظر داشته باشید که فلاسفه اسلامی جوهر رو به خاطر اینکه قائل به وجودش درخارج هستن و جزء مفاهیم اولیه است چون در خارج به قرار معلوم وجود و ما به ازای عینی داره اما ما حس جوهر یاب نداریم باید با عقل ثابت بشه. هرچند در میان همه ی فیلسوفان اسلامی بر سر این مسئله اختالاف وجود داره و هنوز به نتیجه قاطعی نرسیدند. حالا) 

 

دکتر: خدایای من. آقای خسروانی من کار دارم. برم ببخشید.
 
بنده: صب کن یه ل... ن... واس...

دکتر: آقا شما مارو مسخره گیر اوردی. بدبخت من رساله ارشدم همش رو معقول ثانی فلسفی بوده. دو سال فقط رو تفسیر نظر فارابی رو موجود و معقول ثانی فلسفی کار کردم.
خیلی بی ادب و .... هستی.

من: (نزدیک میشوم دست در گردنش بیاندازم و به خاطر هیچ از او معذرت خواهی کنم و او میگوید نکن آق... نه ولم ...)

دکتر: خب باشه  هرچند کلا تو فلسفه مسیرو اشتباه اومدی و همه رو چپکی یاد گرفتی اما صب کن بگم. اصلا اول نظر خودت چیه؟

بنده: (در نظر داشته باشید که من به جواب این سوال ساده کاملا واقفم اما قرار است که با امتحان دکترجان، ظنم را در مورد خودم به یقین تبدیل کنم. پس الان مجبورم پاسخ اشتباهی را بدهم که اگر او حرف مرا تایید کرد که فبها المقصود و به آرامش میرسم. و اگر جواب مرا رد کرد باید فکری به حال خودم بکنم.) خب دکتر جان به نظر من مفهوم جوهر معقول ثانی فلسفیه.

(خوب بریم سراغ جواب دکتر.)
دکتر: تو که جواب صحیحو میدونی مرض داری  وقت منو میگیری! ها! اصلا چی باعث شده این سوال ساده رو از من بپرسی درحالی که خودت جوابشو میدونی‌.

بنده: واقعا دکتر راست میگی. ممنون از جواب عالیی که دادی.

(منظور از جواب در اینجا یعنی اینکه ظنم به یقین تبدیل شد و به خودم صد برابر امیدوار شدم که با عزمی راسخ به همین مسیر خودم ادامه بدم. و صد افسوس و ناراحتی از اینکه این آقا و امثال او که ساخت دست اساتیدی مثل خودشان هستند فردا پس فردا با پارتی و زبان بازی استاد میشوند و ذهن دانشجوی طالب علم دانشگاه های معتبری مثل تهران، علامه، بهشتی و ... را پر از اغلاط والفواحش میکند. و داوری مجلات را هم به اینها میدهند.)

 

#نکات اخلاقی و روانشناسانه این داستان واقعی که دو روز پیش درصحن دانشگاه برایم اتفاق افتاد:

 

۱.هرگز به قمپزهای پوشالین یک دانشجوی ارشد یا دکتری اهمیت ندهید.هرگز.

۲. اگر دانشجوی ارشد یا دکترایی را دیدید که مثلا در مورد اساتیدی مثل بزرگواران: دینانی، جوادی، مصباح، ملکیان و ... میگوید: اصلا اینا فیلسوف نیستن. اینا اگه من باهاشون بحث کنم شونصد ایراد ازشون میگیرم. کلا کم میارن در مقابلم.

در مقابلشان سکوت کنید و آنها را در جهل مرکبشان باقی بگذارید. زیرا وقتی آنها آن اساتید را قبول ندارند شما که بند کفششان هم محسوب نمیشیوید.

۳. اگر دانشجویی دیدید که میگوید: بابا فلسفه اسلامی کلا منسوخ شده الان فلسفه یعنی فلسفه تحلیلی. 
بلافاصله بپرسید: اصلا شما به من بگو فلسفه تحلیلی چیه و چند قسم و یه مثال برای من بزن. راه قمپز او را سد کنید.زیرا فلسفه تحلیل دارای بیش از پنج شاخه است و هرکدام روش خاص خود را دارند. 

۴.به خودتان و تلاشهایتان امیدوار باشید و با عزمی راسخ و مانع شکن به مسیرتان ادامه دهید و پا بر روی گنده دماغی های بیماران روحی وروانی مثل دکتر داستان ما بگذارید و رد شوید.

 

نویسنده: حمید خسروانی
 

  • ۰ نظر
  • ۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۲۶
  • حمید خسروانی

یکی از دوستان کانال در مورد جمله ی ( پادشاه کنونی فرانسه طاس است) که اولین بار توسط راسل در مقاله ایی که جلوتر توضیح خواهم داد بیان شده است خواسته اند که در مورد جایگاه آن در منطق جدید توضیح بدهم. که بنده باذکر مقدمه ایی کوتاه و توضیح مختصر اما قابل فهم، آن را بیان میکنم و برای مطالعه ی تفصیلی شمارا به مقاله ایی که برای دانلود گذاشته ام ارجاع میدهم.

مقدمه:

برتراند راسل مقاله ایی را در سال 1905 به اسم (در باب دلالت/ On Denoting) انتشار میدهد. که بعد از صد و یازده سال برای اولین بار ترجمه ی آن توسط آقای رضا دهقان دانشجوی ارشد فلسفه ی منطق دانشگاه تربیت مدرس در مجله دانشگاه انتشار پیدا میکند.

توضیح:

بعضی از عبارات هستند که ما وقتی آن را تحلیل گرامری میکنیم دارای موضوع، محمول ورابطه اند. مثلا جمله  (پادشاه فعلی فرانسه طاس است.) پادشاه کنونی فرانسه (موضوع) است و طاس است نیز (محمول). اما همه ما میدانیم که فرانسه اصلا پاشاهی ندارد که طاس نیز باشد اما از یک طرف این قضیه معنادار نیز هست درحالی که پادشاه فرانسه ایی نیز وجود ندارد. حال سوال میشود آیا این قضیه کاذب است یا صادق؟ اگر بگوییم صادق است که اصلا پادشاه کنونی فرانسه ایی وجود ندارد که طاس باشد. و اگر بگوییم کاذب است  پس چرا معنی دارد و آن را می فهمیم؟ خب اینجا دچار تناقض میشویم که راه حل چیست؟

راسل برای حل چنین تناقضاتی نظریه (توصیفات) خودرا را ارائه داد و در آن بیان داشت که بعضی عبارات مانند (پادشاه کنونی فرانسه طاس است) از نظر منطقی موضوع و محمول ندارند و در واقع قضیه ی اتمی نیستند که دارای موضوع و محمول باشند. بلکه (پادشاه کنونی فرانسه) که ما به اشتباه موضوع میدانیم، محمول است و (طاس است) نیز یک عبارت توصیفی است که کمیت قضیه را مشخص میکند و دراینجا کمیت (حداقل وحداکثر یک چیزی وجود دارد) میباشد. و گفت این قضیه وقتی به صورت منطقی بیانش کنیم به سه گزاره تجزیه و تحلیل میشود.

اولا: حداقل یک کسی هست که پادشاه کنونی فرانسه است.

ثانیا: و حداکثر یک کسی هست که پادشاه کنونی فرانسه است.

ثالثا: و آن یک نفر طاس نیز میباشد.

شکل فرمولی آن این است: (Ex) (Ax  ۸  Bx ۸ Cx)  البته E را که علامت قضیه وجودیه است به صورت چپی فرض کنید چون شکل صحیح آنرا در صفحه کلید پیدانکردم.

سپس وقتی صدق و کذب قضیه اول را بررسی میکنیم می بینیم که کاذب است و نماد ریاضی آن (0) است زیرا پادشاه کنونی فرانسه ایی وجود ندارد و همه ما به این مسئه آگاهی داریم وشکی در آن نیست. و وقتی قضیه اول کاذب یا صفر است، و صفر ضرب در هر عددی شود مساوی با صفر است و اگر دوتا قضیه بعدی چه هردو کاذب(0) باشند و چه صادق باشند(1) و چه یکی کاذب و یکی صادق، صفر اولی ضرب در آنها میشود و کل سه قضیه را کاذب میکند. در نتیجه قضیه (پادشاه فرانسه طاس است) کاذب است. و اینگونه راسل تناقض اینگونه عبارات را حل میکند.

برای مطالعه تفصیلی به خود مقاله راسل که توسط آقای دهقان ترجمه شده و در ذیل برای دانلود گذاشته شده مراجعه شود.

دانلود مقالهدریافت
حجم: 2.85 مگابایت
توضیحات: مجله دانشگاه تربیت مدرس. همرا با ترجمه مقاله ی (درباب دلالت) برتراند راسل.

 

توضیح: حمید خسروانی

  • ۲ نظر
  • ۰۴ مرداد ۹۷ ، ۰۳:۰۹
  • حمید خسروانی

                        

 

 

                            

 

نفوذ خواسته هایمان بر باورهایمان یک مسئله ی مشترک فهم و مشاهده است، اما ماهیت این نفوذ عموما اشتباه تصور می شود. فرض بر این است که توده ی عظیمی از اعتقادات ما از برخی زمینه های منطقی  به دست می آید و این میل فقط یک نیروی مزاحم گاه به گاه است. دقیقا  مقابل این (نظر)  نزدیکتر به حقیقت خواهد بود: توده های عظیمی از باورهایی که در زندگی روزانه مان ما را تسخیر کرده اند ، صرفا دنباله روی تمایلمان است، که توسط شوک بی ادبانه ی واقعیات  در اینجا و آنجا، در نقاط جداگانه، اصلاح شده اند. انسان اساسا یک رویاپرداز است، بیداری (منظور آگاهی از واقعیت ها) گاهی اوقات به صورت جزئی، در جهان خارج یک عنصر مزاحم است، که دوباره به سرعت با شادی از خواب رویاها، سپری میشود.

 

برتراند راسل، "رویاها و واقعیات"، مقالات اسکپتیکال.

 

ترجمه: حمید خسروانی

 

 

 

 

  • حمید خسروانی
خردخواهی و خودخوانی

دکتر حمید خسروانی دانش‌آموخته حقوق و فلسفه
آدرس وبسایت رسمی. از سال ۱۳۹۹ مطالب من در این وبسایت منتشر می‌شود:
https://hamidkhosravani.ir/

آخرین نظرات
نویسندگان