خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

سلام خوش آمدید

فرق علت با دلیل در مباحث فلسفی

سه شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۴۴ ب.ظ

تفاوت علت با دلیل

علت همواره در برابر معلول به کار می رود؛ به این معنا که مثلاً می گوییم آتش علت و حرارت معلول آن است . بنابراین، کلمه علت را درباره پدیده های عالم خارج به کار می بریم که در آنجا سخن از ایجاد، سببیت و تأثیر و تأثّر موجودات بر یکدیگر است.اما کلمه دلیل درباره مفاهیم ذهنی انسان استعمال می شود، چنانکه مثلاً می گوییم: برای اثبات فلان مدعا باید دلیل اقامه کرد.

مغالطه خلط علت و دلیل

یا در کجا باید گفت علت و در کجا باید گفت دلیل

در میان عامه مردم دو کلمه «علت و دلیل» معمولاً مترادف و هم معنا در نظر گرفته می شوند و توده مردم آنها را به جای یکدیگر به کار می برند. این امر علاوه بر خطا بودن، موجب برخی خطاها و مغالطات دیگر نیز می شود .

مغالطه خلط علت و دلیل هنگامی رخ می دهد که هر یک از این دو به جای دیگری به کار گرفته می شود. در این مغالطه منظور این نیست که چیزی را که علت است دلیل بنامیم یا برعکس، بلکه منظور این است که اگر در جایی در مقام بحث از پدیده های خارجی هستیم و در واقع، باید به تبیین روابط علّی و معلولی آنها بپردازیم،در عوض، به جنبه ذهنی و بحث از چگونگی حصول عقیده ای خاص مشغول شویم. همچنین اگر در جایی در مقام بحث از دلیل واستدلال برای یک مدعا هستیم؛ یعنی می خواهیم تبیین کنیم که اعتقاد به گزاره ای خاص چگونه و با چه مقدماتی برای ما حاصل شده، در اینجا نیز پرداختن به جنبه خارجی و بیان روابط علّی و معلولی مغالطه خواهد بود.

مثال اول :
گزاره زیر را در نظر می گیریم. «آهن در اثر حرارت منبسط می شود». درباره این گزاره دو نوع برخورد و سؤال وجود دارد. گاهی ممکن است از کسی بپرسیم که تو از کجا می دانی که آهن در اثر حرارت منبسط می شود و دلیل تو برای این مدعا چیست. آیا شخص در پاسخ می تواند بگوید که من شخصاً آزمایش کرده ام و دیده ام که آهن در اثر حرارت منبسط می شود. همچنین ممکن است به عنوان دلیل مدعای فوق بگوید من از فیزیکدانها شنیده ام که همه فلزات در اثر حرارت منبسط می شوند و چون می دانم که آهن نیز یک فلز است، نتیجه می گیریم که آهن در اثر حرارت منبسط می شود. اما برخورد دیگر با گزاره فوق این است که بپرسیم که آهن چرا و به چه علتی در اثر حرارت منبسط می شود؛ یعنی چه فعل و انفعالاتی ایجاد می شود که طی آن حرارت دادن آهن به انبساط منجر می گردد. در پاسخ به این سؤال که پرسش درباره جهان خارج است؛ مثلاً می توان گفت که حرارت موجب افزایش حرکت مولکولهای آهن می شود و این افزایش حرکت فضای بیشتری می طلبد که در نهایت، به افزایش حجم، یعنی انبساط آهن منجر می شود. چنانکه ذکر شد مغالطه خلط علت و دلیل وقتی اتفاق می افتد که هر یک از این دو به جای دیگری به کار گرفته شود.
مثال دوم:

مغالطه خلط علت و دلیل در مباحث فلسفی معمولاً به نام خلط مقام ثبوت و اثبات شناخته می شود. مقام ثبوت همان جنبه وجود پدیده ها در عالم خارج است، مانند رابطه علّی و معلولی پدیده ها و مقام اثبات جنبه ذهنی و روابط میان مفاهیم گزاره است؛ مانند رابطه مقدمات و نتیجه یک استدلال. در اینجا به دلیل پیچیدگی موضوعات فلسفی از ذکر مثال در این باب خودداری می کنیم، اما نکته ای را درباره تحلیل رفتار انسانی یادآور می شویم که اگر رفتار انسان بر پایه دلیل گرایی باشد ملازم با نظریه اختیار و آزادی است و اگر بر پایه علت گرایی باشد ملازم با نظریه جبر خواهد بود. برای نمونه، در اینجا می توان این رباعی منسوب به خیام را شاهد آورد که:
من مِیْ خورم و هر که چون من اهل بود
مِیْ خوردن من به نزد او سهل بود

مِیْ خوردن من حق ز ازل می دانست
گر مِیْ نخورم علم خدا جهل بود!
این رباعی را می توان مصداقی برای مغالطه خلط علت و دلیل دانست، زیرا به نظر می رسد که شاعر درصدد توجیه مِیْ خوردن خود و استدلال برای صحت و درستی آن است، اما در بیت دوم به جای استدلال و ارائه دلیل برای مدعای مورد نظر، به بیان علت می خوردن می پردازد. مغالطه یا غلط دیگری نیز در اینجا نهفته که در بیان علت نیز علت موهوم و نادرستی ذکر شده است، با این فرض که علم پیشینی خداوند به افعال ما موجب جبر و سلب اختیار از ما می شود. در حالی که در هر دو مورد خطا کرده و لذا بهترین پاسخ به او همان پاسخی است که آن شاعر گفته است که:
علم ازلی علت عصیان کردن
نزد عقلا ز غایت جهل بود!

برگرفته از کتاب مغالطات علی اصغر خندان 
 

  • حمید خسروانی

نظرات (۹)

  • جلال الدین کاخکی
  • واقعا عالی کامل و جامع و مانع بود
    پاسخ:
    خداروشکر
    سلام علیکم از توضیحات شما سپاسگزارم لطف فرمودید.
    سلام علیکم با تشکر از شما، پس می توان گفت زمینه ها همان بافت تاریخی فرهنگی هستند؟ و اینکه آیا زمینه ها جزء شواهد و دلایل تاریخی محسوب می شوند؟ با تشکر کتابی که مرتبط با این موضوع باشه را معرفی می فرمایید
    پاسخ:
    سلام مجدد
    بله می‌توان زمینه‌ها را همان بافت تاریخی و فرهنگی دانست. البته بافت تاریخی مفهومی است که در علم تاریخ و یا باستان شناسی به کار می رود. مثلا بافت تاریخی شهری یا بافت تاریخی تجاری. یا بافت تاریخی اتکشده های دوره ساسانی.
    بافت فرهنگی در علم ادبیات و علم هرمنیوتیک و فلسفه به کار می رود. مثلا بافت فرهنگی دوره مکتب شیراز که حول محور عرفان و فلسفه میچرخیده است. 
    در مورد اینکه جز شواهد هستند یا خیر شما مطلع هستید که شواهد تاریخی شامل موارد ملموس هستند مثلا نوشته ها یا آثار بر جای مانده از آن عصر تاریخی و... پس زمینه ها جز شواهد تاریخی نیستند ولی جز دلایل هستند. 
    در مورد کتاب مشخصا منظورتان را نفهمیدم. منظورتان در مورد مفهوم زمینه ها و عوامل هست؟ اگر بله این واژه ها معمولا در هر علم و کانتکستی معنایی علی حده دارند و کتاب مشخصی وجود ندارد. ولی معمولا در کتابهای اصول فقه و یا منطق بخش الفاظ اطلاعات خوبی در مورد علم الفاظ به شما داده می شود. مثلا کتاب منطق صوری مرحوم خوانساری و یا کتاب مبانی مبانی استنباط احکام اسلامی نوشته ابوالحسن محمدی جز بهترین کتابهایست که در این زمینه خوانده ام. 
    سلام علیکم
    بسیار ممنون و متشکرم .
    پاسخ:
    خواهش میکنم. 
    به محفل ما خوش آمید.
    سلام علیکم باتشکراز مطالب مفیدتان یک سوالی داشتم
    درموضوع مثلا «بررسی زمینه های ورود اندیشه جبرگرایی به اسلام» اینجا تفاوت عامل و زمینه در چه چیزی است؟ یعنی زمینه ها ی تاریخی و اجتماعی چه تفاوتی با عوامل تاریخی دارند؟
    پاسخ:
    سلام علیکم 

    در جواب سوال شما تفاوت بین زمینه و عوامل آشکار است. زمینه یعنی بستر و شرایطی که به صورت غیر ارادی به وجود می آید و باعث می‌شود جبرگرایی وارد جهان اسلام بشود؛ به طور مثال نظریه حسن و قبح شرعی مکتب اشاعره که قائل هستند هرچه خداوند کند شیرین بود باعث ورود نظریه جبرگرایی به جهان اسلام می شود. ولی عوامل، ارادی است و به دست بشر صورت می گیرد؛ به طور مثال حکومت وقت مثلا بنی امیه و بنی عباس در آن موقع به خاطر این که دوست داشتن مردم به حرف آنها گوش بدهند و مطیع دستورات آنها باشند علاقه داشتند که مردم دارای تفکر جبرگرایی باشند به همین دلیل عاملی شدند تا جبرگرایی وارد جهان اسلام بشود.
    برای مسائل اجتماعی میشه عوامل زمینه ای مثل فرهنگ و آموزش نادرست را دلیل و سنگ آخر مثلاً رفیق نابابی که مواد داده دست کسی را علت نامید ؟
    پاسخ:
    با سلام خدمت شما. 
    ابتدا عرض کنم خدمت شما که مسائلی که می فرمایید از نظر معرفت شناسی گزاره های ارزشی نامیده می شوند. مثلا این گزاره که فرهنگ و آموزش نادرست در واقع همان «فرهنگ و آموزش بد» تعبیر می گردد. علوم اجتماعی از جمله علوم اعتباری محسوب می گردند و جز علوم حقیقی مثل فلسفه یا ریاضی نیستند؛ در مورد این علوم به کار بردن مفهوم علت درست نیست بلکه به جای آن از مفهوم عامل یا دلیل استفاده گردد بهتر است. مثلا برای رفیق ناباب مفهوم عامل پویا به کار برده شود بهتر است؛ زیرا عامل یا دلیلی بوده که گویا به ظاهر و در تصور ما نقش آخر را بازی کرده است؛ اما گاهی تسامحا از علت هم استفاده می گردد. 
  • علیرضا تقی پور
  • بسیار عالی دستتون درد نکند استفاده کردم
    پاسخ:
    خوشحالم که به کار آمد. 
    کدام گزینه درست است؟
    1) علت شکستن شیشه پنجره، سنگی بود که به آن برخورد کرد
    2) دلیل جوش آمدن آب کتری، رسیدن آن به صد درجه حرارت است
    3) علت پی بردن ما به شخص پشت در خانه، صدای زنگ آیفون است
    4) دلیل موفق شدن دانش آموز، کوشش منظمی ست که انجام می دهد

    جناب خسروانی ممکنه این سوال رو پاسخ بدین؟
    پاسخ:


    با سلام خدمت شما. ببینید ابتدا باید فرق علت با دلیل را دانست آنگاه خود به خود پاسخ این سوال هم روشن میگردد. علت مفهومی هستی شناسانه است به این معنی که در فضا و موطن خارج از ذهن انسان و در عالم خارج و واقع مصداق دارد. به اصطلاح مفهومی ثانیه فلسفی است. هنگامی که چیزی عامل ایجاد کننده چیز دیگر در خارج از ذهن باشد و ربطی به طبع و ذهن ما نداشته باشد بلکه در واقع و نفس الامر هم همینگونه باشد به آن علت می گویند. اما دلیل مفهومی معرفت شناسانه است و در فضای ذهن انسان مطرح است. یعنی چیزی عامل چیز دیگری شود که طبق طبع و ذهن انسان اینگونه است و ممکن است در خارج از ذهن و در عالم واقع اینگونه نباشد. فی الواقع و اصطلاحا علت در مقام ثبوت است و دلیل در مقام اثبات.

    حال با این توضیح پاسخ سوال روشن میگردد. پاسخ صحیح گزینه اول است. زیرا در خارج از ذهن انسان برخورد سنگ علت و عامل اصلی و ثبوتی شکستن شیشه است. اما دلیل غلط بودن گزینه های بعدی این است که در گزینه دوم باید به جای دلیل، از مفهوم علت استفاده میشد زیرا در خارج از ذهن انسان وقتی آب در صددرجه سانتیگراد به جوش آید آب به جوش می آید. در گزینه چهار هم مثل گزینه دو باید از مفهوم علت استفاده میشد نه دلیل زیرا علت موفقیت کوشش کردن و درس خواندن است. اما در گزینه سوم باید به جای مفهوم علت از دلیل استفاده می کرد زیرا اینکه فهمیده ایم کسی پشت در است تفسیر ذهنی و طبعی ماست که زنگ زدن باعث شده بفهمیم کسی پشت در است زیرا ممکن است در واقع کسی پشت در نباشد بلکه یا زنگ به علت خرابی یا به هر علت دیگری به زنگ درآمده باشد. پس گزینه یک درست است.

    بسیاااار عالی و مفید بود. سپاسگزارم
    پاسخ:
    سلام قابلی نداشت:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    خردخواهی و خودخوانی

    دکتر حمید خسروانی دانش‌آموخته حقوق و فلسفه
    آدرس وبسایت رسمی. از سال ۱۳۹۹ مطالب من در این وبسایت منتشر می‌شود:
    https://hamidkhosravani.ir/

    آخرین نظرات
    نویسندگان