خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

سلام خوش آمدید

۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

زمانی که داری لذت میبری، زمان تلف نشده است. (برتراند راسل)

 

 

 

 

 

The secret to happiness is to face the fact that the world is horrible.

Bertrand Russell Television interview on his 92nd birthday, 1964))

 

راز خوشبختی این است که با این واقعیت مواجه شوید که جهان وحشتناک است.

برتراند راسل (مصاحبه تلویزیونی در روز تولد 92 سالگی، 1964)

 

 

 

 

 

 

توهم، یک واقعیت است نه خطا. آنچه خطاست قضاوتی است که بر پایه ی آن صورت میگیرد. (برتراند راسل)

 

 

 

ترجمه: حمید خسروانی

 

 

 

  • ۰ نظر
  • ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۱۵
  • حمید خسروانی

 

فرق ماهیت (quiddity) با هویت (entity):

 

«ماهیت» به معنای «چیستی» است که در مقابل «وجود» و «هستی» می‌آید. در کلمه «ماهیت»، «ما» را «ما» ی استفهامیه دانسته و می‌گویند «ما هی هی؟» یا «ما هو هو؟» فلان چیز چیست؟ و سپس از عبارت (ما هی هی؟) مصدر ساخته‌اند به این صورت که یک «تا» ی مصدری اضافه کرده و «ماهیت» ساخته شده است. بنابراین مقصود از ماهیت یا ذات ماهیت یک چیز، همان جنس و فصل، و ذات و ذاتیات یک چیز است.)مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۸، ص۱۴۷، تهران، صدرا.(

در انگلیسی معادل ماهیت quiddity  یا essence می باشد.

 

 

«هویت» در واقع به معناى «هُو هُوَیت» یا «الذى به الشى‏ء هو هو» است. مقصود از آن تشخص و تحقق است؛ یعنى آن چیزى که مناط تشخص و تحقق شیء است. در این صورت باید گفت؛ واژه هویت معنای وسیع‌تری دارد که شامل ماهیت نیز می‌شود؛ زیرا هنگامی که مناط تشخص و تحقق دانسته شد، ماهیت نیز به نوعی شناخته می‌شود. به بیان دیگر، «هویت» کلمه مبهمى است که با آن هم به وجود می‌توان اشاره کرد و هم به ماهیت؛ زیرا هر هویتى تحلیل می‌شود به ماهیت و وجود، یعنى ذهن براى آن دو چیز تشخیص می‌دهد: ماهیت و وجود؛ با هویت می‌توان به مجموعه وجود و ماهیت چیزی اشاره کرد.
البته گاهی این دو واژه به صورت مرادف کنار هم یا به‌جای یکدیگر ذکر می‌شوند.)مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۰، ص۲۴/ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۱۲۲/ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۶، ص۷۳۰)

در انگلیسی معادل هویت entity است.

 

 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۹۷ ، ۰۵:۱۷
  • حمید خسروانی

سیر مطالعاتی فلسفه:

 

همه ما با این‌ عنوان آشنا هستیم. اکثر دانشجویان‌در پی این هستند که‌ جدا از تحصیلات آکادمیک سیر منظمی برای مطالعه فلسفه‌داشته‌ باشند و اکثر اساتید هم چارتی از دروس معرفی می کنند و معتقد هستند با مطالعه منظم در عرض ۳ یا ۴ سال در زمینه‌فلسفه آن مقدار آگاهی که لازم است به دست می آورند. اما من مدتی به این برنامه فکر کردم و به یاد خاطره اولین مواجهه خودم با کتاب فلسفه‌افتادم. در سنی که‌ حتی یک واژه فلسفی را فهم نکرده بودم با حجم وسیعی از واژه های نامانوس فلسفه برخورد کردم. ممکن است این تجربه‌دلزدگی برای هر نوآموز فلسفه اتفاق افتاده باشد از این رو من معتقدم‌برای سیر مطالعاتی فلسفه باید دو گام مهم را مد نظر قرار دهیم:
✅ نخستین گام‌ایجاد علاقه و تشنگی است تا زمانی که عطش باشد تلاش برای رفع آن هم ادامه دارد اما اگر کسی تشنه فهم نشود از همان ابتدای راه از خواندن فلسفه دلزده می شود. اما ممکن است سوال شود این حس عطش چگونه ایجاد می شود؟
با توجه به همان تجربه نخستین مواجهه با فلسفه به این نتیجه رسیدم برخورد با فلسفه باید با تجربه ای شیرین شروع شود تا نتیجه بخش باشد و بهترین و پسندیده ترین راه خواندن رمان است اما نه هر رمانی، در زمینه فلسفه چه بسیار رمانهای جذابی که تألیف شده اند که با خواندن یک یا چند از این کتاب ها دانشجو را مشتاق پیگیری مباحث فلسفی می‌کند. 
من غیر از دنیای سوفی و محفل فیلسوفان خاموش رمانی‌مثل درخرابات مغان و کتاب های روان‌درمان‌معروف(اروین د یالوم) مثل وقتی نیچه گریست، روان درمانی اگزیستانسیالیست، درمان شوپنهاور را برای آشنایی با فلسفه مناسب میدانم. در هر کدام از این رمان ها هر فیلسوفی دست خیال خواننده را میگیرد و در خلال بحث به جای خود می نشاند و خواننده فارغ از هر پیش فرض و تعصبی با تمام اندیشه های نویسنده همراه می شود گویی که ذهن خود اوست که از این اندیشه ها باردار شده و واژه ها یکی پس  از دیگری در ذهنش متولد می شوند.

✅گام دوم: بعد از آشنایی با اندیشه فلاسفه در خلال رمان و داستان آشنایی با علومی غیر از فلسفه است.‌فلسفه تنها رشته تحصیلی است که به جرأت می توانم آن را به دریایی بی کران تشبیه کنم و هر اندازه در این زمینه مطالعه شود فقط برداشتن مشتی از این دریای حجیم است. پس دانشجوی فلسفه نباید از سایر رشته های علوم انسانی به ویژه جامعه شناسی، تاریخ و روانشناسی بیگانه باشد هر اندازه در این زمینه ها مطالعه داشته باشد بیشتر به اندیشه های فلسفی خودش جهت می دهد و حضور فلسفه را در این علوم لمس می کند.

✅گام‌سوم: ارتباط تنگاتنگ فلسفه با فیزیک بر هیچکدام ما پوشیده نیست. به همین دلیل است که دانشجویان علوم پایه یا مهندسی بیش از دانشجویان علوم انسانی به خواندن فلسفه علاقه نشان می دهند. البته منظور من از فیزیک آشنایی با فورمول و مطالبی نیست که در حوزه ای آموزشی رواج دارند بلکه کتب فیزیک کوانتم هستند که به  سؤال‌های بزرگِ هستی شناختی، یزدان شناختی، و فلسفی‌ پاسخ می دهند. بهترین کتاب در این زمینه جهان هلوگرافیک است که کتابی بی نظیر در زمینه فیزیک کوانتوم تالیف شده است.
 معمولاً بهترین ایده‌ها حین مطالعه این نحو کتب به ذهن می‌رسند و کم کم دانشجو با تمام سوالات هستی شناسانانه و جهان شناسانه آشنا می شود و اکنون خود جوش سراغ خواندن مطالب فلسفی می رود که در محیط های آموزشی رواج دارند.
✅گام چهارم: بعد از همه این مراحل دیگر می توان به برنامه ای که اساتید فلسفه برای سیر مطالعه معرفی کردند مراجعه کرد.


با تشکر از خواهر گرامی سرکارخانم هاشم زاده (کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه شاهد)که این متن را در اختیار ما گذاشتند.

 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۵ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۴۱
  • حمید خسروانی

 

یک فیلسوف که در بحث ها شرکت نمی کند مانند یک بوکسور است که هرگز بر روی رینگ نمی رود.

لودویگ ویتگنشتاین

 

 

 

وقتی ما نمیتوانیم برای خودمان فکر کنیم، فقط می توانیم نقل قول کنیم.

لودویک ویتگنشتاین

 

ترجمه: حمید خسروانی

  • ۰ نظر
  • ۲۱ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۱۲
  • حمید خسروانی

Logos: (ˈlɒɡɒs) is a term in Western philosophy, psychology, rhetoric, and religion derived from a Greek word variously meaning ground, plea , opinion, expectation ,word, speech, account, reason,  proportion, and ,discourse

 

 

but it became a technical term in philosophy beginning with Heraclitus (c. 535 – c. 475 BC), who used the term for a principle of order and knowledge

 

/Logos tries to persuade an audience using /logical arguments and supportive evidence

 

In ancient Greek philosophy, the logos were at least until the mid-Platonic philosophical period, and ‎more importantly until the period of Neoplatonic philosophy The first principle was considered. Heraclitus considered it as the centerpiece of the order of the universe and the rational principle governing the world. The material force that brings warmth everywhere. From the standpoint of the stoic philosophers (whose field of study was in one of the arches of Athens), Logos was the "whole intellect" and the cause of the creation of the system

 

لوگوس: واژه ایی در فلسفه­ ی غرب، روانشناسی، بیان و دین که از یک کلمه یونانی گرفته شده است به معنای "زمین"، "درخواست"، "نظر"، "انتظار"، "کلمه"، "سخنرانی"، "حساب" ، "دلیل"، "نسبت" و "گفتمان".

اما این اصطلاح فنی در فلسفه با هراکلیتوس آغاز شد (حدود سال 535 - 475 قبل از میلاد)، که اصطلاح را برای اصل نظم و شناخت استفاده کرد.

لوگوس تلاش میکنند مخاطبان را به استفاده از استدلالهای (منطقی و بدیهی با پشتوانه) تشویق کنند.

در فلسفهٔ یونان باستان، لوگوس حداقل تا زمان فلسفه افلاطونی میانه و مهم‌تر از آن تا دوره فلسفه نوافلاطونی  اصل اول محسوب می‌شد. هراکلیتوس آن را محور نظم کائنات و اصل عقلانی حاکم بر جهان می‌دانست. نیرویی مادی که چون شعله آتش به همه جا گرمی و روشنی می‌بخشد. از دید فیلسوفان رواقی (که حوزه درسی‌شان در یکی از رواق‌های آتن منعقد می‌شد) لوگوس «عقل کل» و علت‌العلل نظام آفرینش بود.

 ترجمه: حمید خسروانی

 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۲۴
  • حمید خسروانی

 

1- کلاس چندمی؟ کلاس چهارمم.

Which grade are you in? I’m in the fourth grade.

 

2- مدرکت چیه؟       

What’s your degree?

 

3- سال چندمی؟ سال سومم.

What year are you in? I’m in the third year.

 

4- کدام مدرسه / دانشگاه میروی؟

Which school/ university do you go to?

 

5- من دانشجوی سال اول / سال دوم / سال سوم / سال چهارم هستم.

I’m a freshman / a sophomore / a junior / a senior.

 

6- هم اطاقیم سال دومی است.

My roommate is a sophomore.

 

7- می خواهم تحصیلاتم را در خارج از کشور ادامه بدم.

I want to continue my studies abroad.

 

8- هنوز درسم را تمام نکرده ام.

I haven’t completed / finished my studies yet.

 

9- رشته تحصیلی ات چیست؟ چه رشته می خونی؟

What’s your major (field of study)?

 

10- رشته ریاضی می خونم.

My major is math. / I’m majoring in math

 

11- قصد دارم رشته پزشکی را انتخاب کنم.

I’m going to take up medicine.

 

12- ناچار شدم کالج را رها کنم (ترک تحصیل کنم).

I had to drop out of college.

 

13- این ترم، 18 واحد برداشتم.

I’ve taken 18 units / credits / credit hours this semester.

 

14- یک سال تحصیل از دو ترم تشکیل شده است.

An academic year consists of two semesters.

 

15- تا حالا 60 واحد گذرانده ام.

I’ve passed 60 units so far.

 

16- برادرم ماه قبل از دانشگاه آزاد فارغ التحصیل شد.

My brother (was) graduated from Azad University last month.

 

17- برادرم فارغ التحصیل دانشگاه تهران است.

My brother is a graduate of Tehran University.

 

18- تحصیلات دوره لیسانس / تحصیلات دوره فوق لیسانس

Undergraduate studies / post graduate studies

 

19- پایان این دوره گواهینامه (از نوع مدرک) می گیری؟

Will you get a certificate at the end of this course?

 

20- دیپلم دبیرستان دارم.

I have a high school diploma.

 

21- مدرک دانشگاهی داری؟

Do you have a degree?

 

22- فوق دیپلم / لیسانس / فوق لیسانس / دکتری دارم.

I have an Associate’s Degree / a Bachelor’s Degree / a Master’s Degree / a Ph.D (Doctor of philosophy).

 

23- به مدرک لیسانس در رشته های علمی، فنی و علوم پایه B.Sو یا B.Scگفته می شود که مخفف عبارت Bachelor of Scienceمی باشد.

 

24- به مدرک لیسانس در رشته های انسانی و هنر B.Aگفته می شود که مخفف عبارت Bachelor of Arsمی باشد.

 

25- مدرک فوق لیسانس در رشته های علمی، فنی و علوم پایه

M.S. / M. Sc. = Master of Science

 

26- مدرک فوق لیسانس در رشته های انسانی و هنر

M.A. = Master of Arts

 

27- لیسانس فیزیک دارم.

I have a B.S. in physics.

 

28- سارا پارسال فوق لیسانس اقتصاد گرفت.

Sara got an M.A. in Economics last year.

 

29- دارم فوق لیسانس شیمی می خونم.

I’m studying for an MS (Degree) in Chemistry.

 

30 – مدرک زبان هم دارم.

I’ve got a degree in English too.

 

31- آیا واقعا مدرک معماری داری؟

Do you really hold a degree in architecture?

 

32- دانشگاه تهران به او دکترای افتخاری حقوق اهدا کرد.

Tehran University awarded him the honorary degree of Doctor of Laws.

 

33- من دانشجوی دانشگاه دولتی / آزاد هستم.

I study at a state university / an Azad University.

 

34- دانشکده هنر درس می خونم.

I go to Art college.

 

35- دانشجوی تمام وقت / پاره وقت دانشگاه دولتی هستم.

I study part time / full time at the state university.

 

www.irlanguage.com

  • ۰ نظر
  • ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۰۲
  • حمید خسروانی

اخیرا برخی از دوستان در مورد خواندن زبان انگلیسی از بنده مشاوره خواستند در اینجا سعی میکنم در حد توانم مطالبی را خدمتتان عرض کنم.

نکته ۱: برای یادگیری زبان آنقدر روش های زیادی وجود دارد که خود این مسئله تبدیل به یک معضل بزرگ شده است. دوستان عزیز شما باید ابتدا تکلیف خود را روشن کنید که از زبان چه میخواهید و بسته به نیازتان یک روش خوب پیدا کنید.

نکته ۲: همانطور که میدانید زبان دارای ۴  قسمت است. (مکالمه / خواندن / نوشتن/ شنیدن) کسانی که قصد مسافرت به هر دلیلی به خارج کشور دارند مجبورند که در هر ۴ قسمت قوی شوند. و حداقل برای اخذ مدرک تافل یا آیلس باید در کلاس زبان شرکت کنند. و دوره یا دوره هایی را طی کنند.

نکته ۳: اما کسانی که فعلا قصد سفر خارجی ندارند و هدفشان در یادگیری زبان فقط توانایی خواندن یا به اصطلاح ریدینگ می باشد یعنی هنگام شرکت در کنکور ارشد یا دکتری یا هنگام خواندن یک مقاله و کتاب تخصصی یا غیر تخصصی انگلیسی بتوانند آن مطلب را بخوانند و به سوالات آن پاسخ دهند یا حداقل به درکی از آن متن دست پیدا کنند در اینجا بنده سعی می کنم روش هایی که خودم به کار گرفته ام و نتیجه بخش بوده اند را خدمتتان عرض کنم.

 

کسانی که می خواهند از صفر شروع کنند:

کسانی که سنی از آنها گذشته و هنوز حتی معنی حروف اضافه انگلیسی مثل to/in/on… و یا کلمه ای مثل is/ or…  رابلد  نیستند بنده سه روش بسیار کاربردی و عالی را خدمتشان عرض می کنم که خود بنده چند سال پیش که دقیقا در چنین وضعیتی قرار داشتم بعد از شکست از روش های مختلف آخر سر این سه روش به دادم رسیدند. که به غیر از روش های اول و دوم که فقط سال اول درگیرشان بودم، هنوز که هنوز است پای بند به روش سوم هستم. و همچنان ادامه میدهم و بسیار بسیار بر روش سوم تاکید موکد دارم.

روش اول: دانشگاه آکسفورد سال ها پیش برای تدوین فرهنگ لغت انگلیسی تصمیم گرفت ۳ هزار لغت پایه ایی را معرفی و به وسیله آنها همه ی لغت ها را تعریف کند. به جرات میتوان گفت که با حفظ این سه هزار لغت نه تنها میتوان کل دیکشنری را مطالعه کرد بلکه وقتی به سراغ یک کتاب درسی یا غیر درسی میروید میتوانید درکی از آن داشته باشد. بنابراین روش اول برای شما حفظ این سه هزار لغت آکسفورد است.

اما آن سه هزار لغت را چگونه حفظ کنیم؟ روشی که من به کار گرفتم استفاده از نرم افزار نارسیس بود که از روش لایتنر ( لایتنر روشی است دارای پنج خانه است که برای یادگیری استفاده می‌شود. لایتنر در واقع روش علمی «به یاد سپردن» که بر مبنای آن آموخته‌ها از حافظه کوتاه‌مدت به حافظه  بلند مدت منتقل می‌شوند.) استفاده می کند و بعد از تقریبا سه ماه آن سه هزار لغت به حافظه سپرده میشوند. این نرم افزار به راحتی در بازار حتی از طریق اینترنت قابل خریداری است.

دانلود فایل پی دی اف سه هزار لغت آکسفورد.

دریافت
حجم: 1.14 مگابایت
 

روش دوم: بنده خودم در کنار حفظ آن سه هزار لغت این روش را استفاده کردم . اما توضیح این روش: ببینید درست است که اینجا میخواهم کتاب ۵۰۴  واژه را معرفی کنم اما چگونگی استفاده از آن کمی متفاوت است. ببینید شما باید این کتاب را بخرید و استفاده از پی دی اف آن در این روش اصلا به کار نمی آید  زیرا توضیحی که من خواهم داد این را ثابت خواهد کرد.

همانطور که میدانید هر درس ۱۲ کلمه دارد و هر کلمه در قالب سه جمله بیان شده است. کار شما چیست؟ وقتی که شروع به خواندن جمله ها میکنید باید زیر هرکلمه که بلد نیستید خط بکشید و برای معنی آن به دیکشنری یا  google translate مراجعه کنید. این کلمه ها ممکن است شامل ساده ترین و پیش پا افتاده ترین کلمات باشد ازجمله on/or/is/must/mybe/to/week/in/… که یک بچه مهدکودکی هم بلد است. اما چاره ایی نیست شما آنها را بلد نیستید و باید از جایی شروع کنید.  درست است که سنی از شما گذشته اما برای یادگیری حتی ۷۰ سالگی هم دیر نیست.خب شما این کار را در هرجمله ایی انجام میدهید و بعد از خواندن هر جمله آن را با ترجمه ایی که روبه روی آن نوشته شده است تطبیق می دهید. و بعد از خواندن تقریبا چهار درس کم کم خیلی از لغات را بدون تلاش برای حفظ کردن یاد گرفته اید و دیگر نیازی به خط کشیدن زیر آنها نیست. و فقط به کلماتی که بلد نیستید بسنده می کنید. و این کار را تا پایان درس ۴۲ انجام میدهید که با حدودا روزی یک ساعت خواندن و بعد از شش ماه کل کتاب را تمام میکنید.

سوال مهم: چه بلایی سر گرامر بیاوریم؟ ببینید شما همین عملی که با کتاب ۵۰۴ واژه انجام میدهید به صورت طبیعی و اتوماتیک گرامر هم یاد میگیرید بدون اینکه خود، آگاه  باشید. اما باید بدانید که در انگلیسی فقط زمان ها  وافعال مجهول مهم هستند. ما در گرامر انگلیسی کلا ۴ زمان داریم: گذشته/ حال/آینده/ کامل  که با خواندن کتاب گرامر عباس فرزام یا گرامر جامع انتشارات گاج این هدف مهیا می شود. بنابراین اصلا درگیر گرامر نباشید و فقط سعی کنید متن بخوانید و ترجمه کنید. و بدانید اول کار تا حدودا سه ماه  بسیار سخت و فرسایشی بر شما میگذرد اما این یک مانع است که باید از آن بگذرید.

روش سوم:(بسیار مهم ). بعد از چند سال مطالعه ی زبان برمن ثابت شده که از این روش، بهتر برای یادگیری زبان وجود ندارد.

مثلا فرض کنید دانشجوی رشته فلسفه (یاهر رشته ی دیگر) هستید حالا در هر مقطعی که به سر میبرید. شما باید یک کتاب انگلیسی که مربوط به تاریخ فلسفه غرب و یک کتاب مربوط به تاریخ فلسفه اسلامی که در ایران دارای ترجمه باشند و هم متن انگلیسی و هم متن ترجمه آنها در اینترنت به صورت پی دی اف یافت شوند را بیابید و روزی چند صفحه از هرکدام از آنها را با ترجمشان برابری کنید . مثلا ابتدا یک خط ترجمه میخوانید بعد همان را به انگلیسی می خوانید. ودر کنار خود یک دفتر را قرار میدهید وبه هرکلمه ضروری تخصصی که رسیدید در دفتر درج میکنید و یک عمر از آن استفاده خواهید کرد  و همین کار را تاجایی که برابری شما به هزار صفحه برسد انجام میدهید. اگر واقعا شما این کار را نجام دهید به شما قول شرف میدهم که به راحتی میتوانید کتاب تخصصی فلسفی به زبان انگلیسی ترحمه کنید. اما اگر انجام دهید.

نکته بسیار مهم: ای عزیزان من از شما خواهش عاجزانه دارم اگر قصد شما از یادگیری زبان فقط تسلط بر متن است پس وقت گران بها و عزیز خود را فعلا صرف کلاس رفتن و مکالمه نکنید. و فقط این روش هایی که گفتم را انجام دهید.

دیدن فیلم به زبان اصلی و شنیدن ترانه و رفتن به کلاس مکالمه و هزاران نرم فزار یادگیری زبان درست است که بسیار عالی است اما اینها برای کسی که قصد رفتن به خارج دارند یا نه بلکه حرف زدن انگلیسی در ایران به درد آنها میخورد و میخواهند به وسیله آن در ایران سخنرانی به زبان خارجی داشته باشند خوب است نه برای شما که فقط میخواهید درکنکور ارشد یا دکتری شرکت کنید یا فقط بر متن تسلط پیدا کنید.

 

حمید خسروانی

 

 

  • ۱ نظر
  • ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۴۴
  • حمید خسروانی

مثال نقض (counterexample) چیست ؟ 

 

مثالی که نشان می دهد یک حکم کلی یا یک ادعا نادرست است را مثال نقض می گوییم.

در منطق و به طور ویژه ریاضی و فلسفه، مثال نقض یا پادنمونه استثنایی است که در برابر یک حکم کلی عقلی قیاسی که مورد ادعای یک شخص می باشد بیان می‌شود. یعنی اگر کسی ادعای یک حکم عقلی را داشته باشد و فقط یک مثال نقض در مقابل آن آورده شود، آنگاه آن حکم دیگر حکم عقلی نیست و از ریشه باطل است. اما اگر در برابر یک حکم (استقرایی،احتمالی) مثال نقضی آورده شود، آن حکم از ریشه باطل نمی شود بلکه به اندازه­ ی مثال آوردن اعتبار آن حکم خدشه دار می گردد.

مثلا اگر رییس یک شرکت خودروسازی بگوید: تمام دوهزارخودروهای تولید خرداد سال ۹۷ کارخانه ما دارای اگزوز سالم هستند، وآنگاه کسی ثابت کند از میان همه ی آنها مثلا پنج  عدد از آنها مشکل اگزوز دارند، سخن این مدیر کارخانه به اندازه ۵ خودرو دچار خدشه میشود اما اعتبار سخن مدیر در مورد هزار و نهصد و نود وپنج خودرو پابرجاست.

برای توضیحات تتمیمی به سه مطلب ذیل که در خود وبلاگ موجود است مراجعه کنید: 

(بر روی هر گزینه کلیک کنید.)

 

1. تفاوت مثال نقض و برهان خلف

 

2. دانلود کتاب لاکاتوژ (رد و اثبات) درباره مثال نقض

 

3. تفاوت مثال نقض و آزمایش ذهنی


 

توضیح: حمید خسروانی

 

 

  • ۶ نظر
  • ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۰۴
  • حمید خسروانی

منابع کنکور دکتری فلسفه و کلام اسلامی شماره یک

چند سالی است که دانشجویان فلسفه برای به دست آوردن منابع سردرگم اند. و این به خاطر ضعف وزارت علوم است که منابع خاصی را اعلام نمیکند. لیست دروسی که مصوب وزارت علوم می باشد و به دانشگاه ها ابلاغ کرده چک کردم و با ‌سوالات کنکور سال ۹۶ و ۹۷ و بعضا سال های ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۳ تطبیق دادم و دیدم طراحان سوال منابع اصلی مد نظرشان است چون اساتید از بین منابع مختلفی که وزارت علوم ابلاغ کرده بر اساس سلیقه یک‌ منبع را تدریس میکنند و همین باعث میشود دانشجوها برای هر واحد درسی یک منبع متفاوت را خونده باشند و همین باعث میشود برای کنکور مشوش بشوند و در نتیجه نمیدانند کدام منبع مد نظر طراح سوال است.

 بر اساس تجربه ای که داشتیم و همکاری دوستان، سوالات کنکور دکتری در سال های اخیر از این کتاب ها طراحی شده است:

۱_ الشواهدالربوبیه: بیشتر سوالات از مشهد ‌۱ و ۳‌ است اما از مشهد۴ و ۲ هم سالهای پیش سوال آمده است.بنابراین باید بر مشاهد یک تا چهار تسلط پیدا کرد.

۲_الاشارات و تنبیهات: نمط۴،۵،۶. توجه‌کنید اشارات حتما باید با شرح خواجه خونده بشود چون بیشتر طراحان‌ از شرح سوال میدهند تا متن اصلی. شرح آقای بهشتی خیلی روان است و شرح آقای ملکشاهی به هیچ وجه توصیه نمیگردد زیرا فوق العاده دارای نثر مهجور و کهنه و سنگینی است و گاها غیر قابل فهم.

۳_ حکمت الاشراق: کتاب حکمت الاشراق آقای یزدان پناه برای جواب دادن به این بخش کافییست. کنکور امسال و سال۹۶ بیشتر از این دو جلد کتاب سوال داده بودند اما سوالهای قبل رو نگاه کردم از بخش منطق هم سوال بود اما به نظرم همون بخش الهیات مهمتر است.

۴_ کلام اسلامی: کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد ترجمه و شرح علی شیروانی، تاریخ فرق اسلامی حسین صابری و آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی رضا برنجکار: این سه منبع برای پاسخ دهی به سوالات کلام کافیست و تا حالا از منابع دیگر مثل شرح مواقف و... سوالی نداده اند.

۵_ کلام جدید: عقل و اعتقاد دینی(مایکل پترسون) و علم و دین ایان‌باربور دو منبعی میباشند که به‌طور متوالی ازآنها سوال طرح شده، کنکور۹۷ اکثر سوالات از کتاب عقل و اعتقاد دینی بوده.  اما از کتاب کلام‌جدید ‌با رویکرد اسلامی دکتر خسروپناه ممکن است سوال بیاید.

۶_ منطق سوالات این قسمت دو بخش است؛ منطق قدیم که از منطق اشارات و تنبیهات و کتاب جوهر نضید سوال طرح میشود و منطق جدید هم کتاب مبانی منطق و روش شناسی آقای لطف الله نبوی کفایت میکند.

البته در صورت کم بودن فرصت با تسلط بر منطق مظفر میتوان ۵۰درصد سوالات مربوط به منطق سنتی را پاسخ داد. و اما گریزی از منطق جدید نیست.

 

نکته پایانی اینکه این منابع فعلا طی این دو آزمون ثبات پیدا کرده اند یعنی با توجه به اوضاع و احوال نا به سامان سیستم آموزشی کشور نمی تونیم‌با قطعیت بگیم سال۹۸ هم همین منابع مواد امتحانی هستند.‌اما با همه این توضیحات من پیشنهاد میدهم ذهنتان درگیر منابعی که در سایت های مختلف است نکنیند با همین منابع میشود بهترین رتبه را در کنکور کسب کرد.

 

با تشکر از خواهر گرامی خانم هاشم زاده (ارشد فلسفه اسلامی دانشگاه شاهد) که اصل مطلب رادر اختیارمان گذاشتند.

  • ۲ نظر
  • ۱۳ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۰۶
  • حمید خسروانی
خردخواهی و خودخوانی

دکتر حمید خسروانی دانش‌آموخته حقوق و فلسفه
آدرس وبسایت رسمی. از سال ۱۳۹۹ مطالب من در این وبسایت منتشر می‌شود:
https://hamidkhosravani.ir/

آخرین نظرات
نویسندگان