خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

خردخواهی و خودخوانی

زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. سقراط

سلام خوش آمدید

یکی از دوستان کانال در مورد جمله ی ( پادشاه کنونی فرانسه طاس است) که اولین بار توسط راسل در مقاله ایی که جلوتر توضیح خواهم داد بیان شده است خواسته اند که در مورد جایگاه آن در منطق جدید توضیح بدهم. که بنده باذکر مقدمه ایی کوتاه و توضیح مختصر اما قابل فهم، آن را بیان میکنم و برای مطالعه ی تفصیلی شمارا به مقاله ایی که برای دانلود گذاشته ام ارجاع میدهم.

مقدمه:

برتراند راسل مقاله ایی را در سال 1905 به اسم (در باب دلالت/ On Denoting) انتشار میدهد. که بعد از صد و یازده سال برای اولین بار ترجمه ی آن توسط آقای رضا دهقان دانشجوی ارشد فلسفه ی منطق دانشگاه تربیت مدرس در مجله دانشگاه انتشار پیدا میکند.

توضیح:

بعضی از عبارات هستند که ما وقتی آن را تحلیل گرامری میکنیم دارای موضوع، محمول ورابطه اند. مثلا جمله  (پادشاه فعلی فرانسه طاس است.) پادشاه کنونی فرانسه (موضوع) است و طاس است نیز (محمول). اما همه ما میدانیم که فرانسه اصلا پاشاهی ندارد که طاس نیز باشد اما از یک طرف این قضیه معنادار نیز هست درحالی که پادشاه فرانسه ایی نیز وجود ندارد. حال سوال میشود آیا این قضیه کاذب است یا صادق؟ اگر بگوییم صادق است که اصلا پادشاه کنونی فرانسه ایی وجود ندارد که طاس باشد. و اگر بگوییم کاذب است  پس چرا معنی دارد و آن را می فهمیم؟ خب اینجا دچار تناقض میشویم که راه حل چیست؟

راسل برای حل چنین تناقضاتی نظریه (توصیفات) خودرا را ارائه داد و در آن بیان داشت که بعضی عبارات مانند (پادشاه کنونی فرانسه طاس است) از نظر منطقی موضوع و محمول ندارند و در واقع قضیه ی اتمی نیستند که دارای موضوع و محمول باشند. بلکه (پادشاه کنونی فرانسه) که ما به اشتباه موضوع میدانیم، محمول است و (طاس است) نیز یک عبارت توصیفی است که کمیت قضیه را مشخص میکند و دراینجا کمیت (حداقل وحداکثر یک چیزی وجود دارد) میباشد. و گفت این قضیه وقتی به صورت منطقی بیانش کنیم به سه گزاره تجزیه و تحلیل میشود.

اولا: حداقل یک کسی هست که پادشاه کنونی فرانسه است.

ثانیا: و حداکثر یک کسی هست که پادشاه کنونی فرانسه است.

ثالثا: و آن یک نفر طاس نیز میباشد.

شکل فرمولی آن این است: (Ex) (Ax  ۸  Bx ۸ Cx)  البته E را که علامت قضیه وجودیه است به صورت چپی فرض کنید چون شکل صحیح آنرا در صفحه کلید پیدانکردم.

سپس وقتی صدق و کذب قضیه اول را بررسی میکنیم می بینیم که کاذب است و نماد ریاضی آن (0) است زیرا پادشاه کنونی فرانسه ایی وجود ندارد و همه ما به این مسئه آگاهی داریم وشکی در آن نیست. و وقتی قضیه اول کاذب یا صفر است، و صفر ضرب در هر عددی شود مساوی با صفر است و اگر دوتا قضیه بعدی چه هردو کاذب(0) باشند و چه صادق باشند(1) و چه یکی کاذب و یکی صادق، صفر اولی ضرب در آنها میشود و کل سه قضیه را کاذب میکند. در نتیجه قضیه (پادشاه فرانسه طاس است) کاذب است. و اینگونه راسل تناقض اینگونه عبارات را حل میکند.

برای مطالعه تفصیلی به خود مقاله راسل که توسط آقای دهقان ترجمه شده و در ذیل برای دانلود گذاشته شده مراجعه شود.

دانلود مقالهدریافت
حجم: 2.85 مگابایت
توضیحات: مجله دانشگاه تربیت مدرس. همرا با ترجمه مقاله ی (درباب دلالت) برتراند راسل.

 

توضیح: حمید خسروانی

  • حمید خسروانی

نظرات (۱)

خیلی ممنون از توضیحات خوبتون
پاسخ:
خواهش می کنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
خردخواهی و خودخوانی

دکتر حمید خسروانی دانش‌آموخته حقوق و فلسفه
آدرس وبسایت رسمی. از سال ۱۳۹۹ مطالب من در این وبسایت منتشر می‌شود:
https://hamidkhosravani.ir/

آخرین نظرات
نویسندگان